ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7
ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7

انواع خودانگاره | خودانگاره چیست و چگونه می توان آن را تقویت کرد؟

انواع خودانگاره کدام اند؟ خود انگاره یا خودپنداره تصویر ذهنی است که هر فرد از خودش دارد. حتما شما هم تاکنون از خود پرسیده اید که چه کسی هستید ؟ پاسخی که به این سوال ها می دهید همان تصویر ذهنی شما از خودتان است. این تصویر شما از تعاملات تان با افراد مهم زندگی تان نشأت می گیرد. برای دریافت مشاوره تلفنی فردی کلیک کنید.  
 

تماس با مشاور

                                             
 

خودانگاره چیست؟

خودنگاره نحوه ادراک افراد از توانایی ها رفتارها و ویژگی‌های منحصر به فرد شان است. برای مثال باورهای مانند این که من انسان مهربانی هستم بخشی از خود انگاره کلی هستند و قسمتی از خودشناسی را تشکیل می دهند. خود انگاره در زمانی که سن انسان کمتر است و در حال سپری کردن مراحل کشف و شناخت خود است انعطاف بیشتری دارد. با افزایش سن و شناخت بیشتر خودتان و درک اینکه چه کسی هستید و چه چیزهایی برایتان اهمیت دارد این تصویر ذهنی دقیق تر و سازمان یافته تر خواهد شد.
راجرز روانشناس آمریکایی معتقد است که شخصیت انسان با میل به خود شکوفایی هدایت می‌شود. این شرایطی است که وقتی به بالاترین توان خود می‌رسند آشکار می گردد. به باور او خودپنداره و عزت نفس و خود ایده آل همه با هم همپوشانی و شباهت دارند. نحوه پرورش شخصیت و خودپنداره افراد متفاوت است به همین دلیل است که هر کسی منحصر به فرد است. 
پیشنهاد می کنیم مقاله خودآگاهی را نیز مطالعه کنید.

1-انواع خودانگاره | مجموعه ای از ویژگی های شما

به نظر راجرز قسمتی از کل میدان ادراکی به تدریج تغییر می‌یابد متمایز می‌شود و خود را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر خودپنداره یا خود انگاره قسمتی از میدان پدیداری است که به تدریج تغییر یافته و متمایز شده است. راجرز خودانگاره را مجموعه منظمی از ویژگی‌های تعریف می کند که آنها را بخشی از مایملک و متعلقات خودتان تشخیص می‌دهید. یعنی خود انگاره از باورهای شما درباره خودتان تشکیل شده است. 
به نظر راجرز خودانگاره که برای هر کسی منحصر به فرد است چیزی نیست که خود به خود روی دهد. خود انگاره بخشی از یک فرآیند دائمی است که به طور تدریجی اما مستمر و در لابلای تجربه های مربوط به میدان پدیده ای به وجود می‌آید. بنابراین خود انگاره از طریق روبرو شدن های فرد و رویدادهای زندگی و تفسیر آنها به دست می‌آید. دستیابی فرد به خودشناسی ملزم به تعامل فعال دو جنبه متفاوت از خود انگاره است: ارگانیسم و خود.
برای آشنایی بیشتر با نظریات کارل راجرز در مورد انسان کلیک کنید.

2-ارگانیسم

در روانشناسی ارگانیسم یعنی یک موجود بیولوژیک در مقابل محرک‌های مختلف محیط واکنش نشان می دهد. اما راجرز از این اصطلاح در معنای کمی متفاوت استفاده می‌کند. به نظر او ارگانیزم عبارت است از کل تجربه هایی که در یک لحظه خاص برای فرد روی می دهند. این ارگانیزم مکان یا محل همه تجربه‌ها است از ادراک رویدادهای داخل بدن گرفته تا ادراک رویدادهایی که در دنیای بیرون روی می دهند. 
ارگانیسم قسمتی از خود انگاره است که به فرد اجازه می دهد تا تجربه های مختلف را ارزیابی و طبقه بندی کند. اطلاعات به دست آمده از این تجربه ها به فرد کمک می کند تا به خودشناسی و خودشکوفایی برسد. وقتی خودانگاره با فکر و احساس عمل و تجربه فرد مطابقت پیدا می‌کند، در بهترین موقعیت خودشکوفایی قرار می‌گیرد. برای راجرز هماهنگی بین خود انگاره و خود آرمانی بسیار مهم است. خودایده‌آل یا خود آرمانی راجرز به ایگوی ایده آل فروید بسیار شبیه است.
خود آرمانی تصویر کسی است که فرد دوست دارد شبیه او باشد. راجرز اعتقاد داشت که هیچ کس نمی تواند به همه آرمان‌هایش دست یابد. هرچه نحوه نگرش فرد به خودش از نحوه ای که دوست دارد باشد فاصله بیشتری داشته باشد او تنش و اضطراب بیشتری احساس خواهد کرد.

3-انواع خودانگاره | خود

در نظریه راجرز خود احساس هویت شخصی است که در میدان پدیداری ظاهر می‌شود. منحصر به فرد بودن ادراک از خود به این علت است که فرآیند ارزیابی ارگانیزمی دائماً در حال فعالیت است و نتایج حاصل از تفسیر اطلاعات را در اختیار فرد قرار می‌دهد. مثلاً از لابلای انواع مختلف تجربه‌ها و واکنش‌های عاطفی در مقابل آنها می توان خود یا ذات فرد را با عناوین نوع زیر معرفی کرد: عاشق فلسفه فعال حقوق حیوانات، عاشق نقاشی، خواننده داستان های تخیلی، داوطلب کارهای خیریه و طرفدار محیط زیست. 
این جنبه های مختلف خود همگی کمک می‌کند تا دو پدیده خاص به وجود آید و فرد را از دیگران متمایز و منحصر به فرد سازند. این دو پدیده عبارت هستند از نظرات شخصی و الگوهای رفتاری. به عقیده راجرز خودپنداره در شخصیت نقش مهمی دارد زیرا بر رفتارهای احساسات و افکار تأثیر می‌گذارد. برای مثال اگر خودپنداره مثبت و مثبت اندیشی داشته باشید معمولا به شیوه خوشبینانه و سازنده وارد عمل خواهد شد. 
خوشبینانه احساس و فکر هم خواهید کرد. اگر خودپنداری منفی داشته باشید به شیوه بدبینانه و غیرسازنده وارد عمل خواهید شد بدبینانه احساس و فکر خواهید کرد. ممکن است که فرد درباره خود واقعی‌اش هنوز تصمیم قطعی نگرفته باشد. وقتی در حال کشف خود واقعی تان هستید ممکن است به دفعات در شخصیت تان تغییراتی به وجود بیاید.  
انواع خودانگاره

ماهیت خود انگاره

خودانگاره چهار ویژگی و ماهیت مهم دارد که شناختن این ویژگی ها در تقویت خودانگاره به شما کمک به سزایی میکند و شامل موارد زیر می شوند:

1-پویا بودن

شواهد آزمایشگاهی و مشاهدات کنترل شده نشان می دهند که خود انگاره زیر تاثیر انگاره هایی که در ذهن دیگران وجود دارد و به شکلی در حضور من بیان می‌شود شکل می‌گیرد و تغییر می‌کند. در یک آزمون ساده از گروهی از بچه ها که در اردوی شرکت می کردند و قرار بود یک هفته را با هم بگذرانند خواسته شد تا تصویری که درباره خود دارند را گزارش دهند و به طور همزمان از دوستانشان نیز خواسته شد تا انگاره هایشان از ایشان را شرح دهند. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه نظر دیگران درمورد من کلیک کنید. 
در پایان دوره و پس از آن که این گروه ۷ روز را با یکدیگر گذرانده بودند بار دیگر پرسشنامه های مشابهی پر شد و نتایج نشان داد که در پایان دوره خود انگاره ها همخوانی بیشتری با انگاره‌های صادر شده از سوی دیگری پیدا کرده‌اند. جالب آن که کلیت انگاره ها در این میان چندان تغییر نکرده بود و این خودانگاره بود که زیر فشار توافق جمعی دگرگون شده و به سوی انگاره‌های مورد توافق جمع میل کرده بود.

2-انواع خودانگاره | میل به ثبات داشتن

این بدان معنا است که خود انگاره با وجود پویایی شدیدش و با وجود تأثیری که از انگاره دیگران می پذیرد نظامی تعادل گرا است و تمایل دارد تا کمینه تغییرات را تحمل کند. به همین دلیل هم خود انگاره در برابر تغییر مقاومت می کند و از ترفندهایی برای پرهیز از دگرگونی بهره می‌برد. این ترفندها در کودکان و افرادی که تازه به بازی اندرکنش روابط اجتماعی وارد شده‌اند هنوز درست آموخته نشده و به همین دلیل هم بیشترین دگرگونی‌های خودانگاره را در همین دوره می‌بینید.
من به تدریج می آموزد تا خود انگاره خود را مدیریت کند و با شیوه های خاصی از تماس با انگاره های متفاوت و اثرگذار پرهیز کند تا به این ترتیب خود انگاره به وضعیت محافظه‌کارانه و ثبات مرسومه خود می انجامد که توانایی دگرگونی اولیه خود را از دست داده باشد. بی آن که تغییرات خودانگاره پس از سن بلوغ به حدی کمینه کاهش می یابد و برای بقیه عمر در همان وجود باقی می ماند مگر آنکه شرایط بحرانی و پیش‌بینی نشده تماس با انگاره های متعارض را سبب شود و خدشه‌ای غیرقابل ترمیم بر ترفند های محافظه کاران های یاد شده وارد آورد.

3-داشتن ماهیتی دروغین

تلاش من برای حفظ و تثبیت خود انگاره به محروم شدن آن از بازخوردهای بیرونی و تبدیل شدن به چیزی مستقل از شواهد عینی می‌انجامد. در نتیجه خود انگاره در بیشتر موارد چیزی ابداع و اختراع شده است که ارتباط چندانی با ماهیت هستی‌شناختی من ندارد. من از راه ترفند های یاد شده  بازخورد گرفتن از بیرون را مسدود می کند. آنگاه تصویری از من را بازنمایی می‌کند که تا حدود زیادی اغراق آمیز، تزیین شده، نادرست و تحریف شده است. در روانشناسی کلاسیک یکی از اصول موضوعه آن است که سلامت روان با توانایی فرد برای درک حقیقت ارتباط دارد. 
تقریباً تمام روانشناسان مانند زیگموند فروید و یونگ تا آلپورت و آیزنک اعتقاد دارند که من سالم هویتی روانی است که ارتباط مستحکمی با حقیقت دارد و امکان شناسایی حقایق را در مورد خود دارد. پیش‌فرض تمام این اندیشگران آن است که یک انسان عادی در محیط همچون دانشمندی تازه‌کار عمل می‌کند و به طور فعال و خودانگیخته برای دستیابی به حقیقت و حراست از آن تلاش می نماید. 
این پیش فرض از تجربه دانشمندان و نظریه نظریه پردازانی ناشی شده است که بر مبنای داده‌های بالینی و شواهد بیمارستانی درباره هویت های روانی نظریه می ساختند و از آنجا که یکی از ویژگی‌های آشکار بیماری‌های روانی قطع ارتباط فرد با واقعیت است معکوس آن یعنی وجود ارتباط محکم با واقعیت را نشانه سلامت روانی دانسته است.

4-انواع خودانگاره | نظامی چند پاره و نامنسجم

برخی از نظریه پردازان کوشیده‌اند تا شواهد مربوط به عدم انسجام و یکپارچه نبودن ساخت هویت فردی را برمبنای تعارض درونی میان زیر واحد های تشکیل دهنده آن توضیح دهند. به عنوان مثال دو متغیر مکمل استحکام خود و شکنندگی خود در ساختار روانی من تشخیص داده شده است. استحکام خود نیرویی است که لایه های رسوب کردن در منطقه عناصر تشکیل دهنده هویت روانی را در سطوح گوناگون به هم متصل می‌کند و به کلیت آن انسجام می‌بخشد. 
در مقابل شکنندگی خود عبارت است از تمایل من به شاخه زدایی و واگرایی و این در شرایطی رخ می‌دهد که فشار عناصر رسوب کرده از گذشته بر من زیاد باشد و از پیوند درست این بخش در زمان حال جلوگیری کند. از دید برخی نظریه پردازان تعامل میان این نیرو تعیین کننده نوسانات خلق و خو و سلامت روان است و آنچه با نام فروپاشی روانی شهرت یافته در واقع چیرگی نیروی شکنندگی خود بر استحکام خود است.  

انواع خودانگاره | خود انگاره در سطح زیست شناختی

عناصر خود انگاره زیست شناختی را می توان در مبنای دو محور رده بندی کرد هر یک از این محورها بر مبنای دوگانه‌ای معنایی شکل گرفتند. نخست محور پویایی- پایایی. ویژگی های سطح زیستی من یا پویا است یا پایا یعنی یا در طول زمان دگرگون می شود و یا نمی شود. تمام صفات منسوب به بدن من بین دو سر این طیف جای می‌گیرند. بر این پایه صفتی زیستی مطلق پویا یا مطلقاً پایا باشد وجود ندارد و هر صفتی را می‌توان در نقطه‌ای در میانه این طیف جای داد. 
در سمت پایین محور صفاتی مانند جنسیت، نژاد و رنگ مو و چشم وجود دارد و در سمت پویایی آن صفاتی مانند وضعیت سلامت و قدرت عضلانی و مهارت حرکتی را نمی‌توان گنجاند. در میانه طیف یاد شده صفات شخصیتی مانند سن قرار دارد که با قانونی ثابت و تغییرناپذیر تغییر می‌کند. دوم محور ساختار- کارکرد است. در این محور بسته به اینکه صفات زیستی مورد نظر خصلت ساختاری و کارکردی داشته باشند رده بندی می شود. به عنوان مثال صفتی مانند نژاد بیشتر ساختاری و سلامت بیشتر کارکردی است.

انواع خودانگاره | چارچوبی برای منظم کردن ویژگی ها

می توان با کمک این دو محور فضایی فرضی ترسیم کرد که به عنوان چارچوبی برای منظم کردن ویژگی های من در سطح زیستی مورد استفاده قرار گیرد. بدیهی است که در فرهنگ ها و جوامع مختلف همچنین در سنین گوناگون صفات متفاوتی در سطح زیستی برای من اهمیت می‌یابد و به عنوان عناصر مهم این فضا موقعیتی مرکزی می‌یابد. 
مثلاً طول گردن که صفتی زیستی است در خود انگاره ما ایرانیان جایگاه خاصی ندارد اما در میان زنان قبیله بانتونی که طول گردن زن را دلیل زیبایش می‌داند و از کودکی با افزودن حلقه‌های به گردن بچه ها گردن هایشان را به طور مصنوعی دراز می‌کنند این عنصر اهمیت زیادی دارد. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه اهمیت زیبایی در ازدواج کلیک کنید.  

خودانگاره در سطح روانشناختی

در سطح روانشناختی سوژه در قالب من تجلی می یابد. من واژه ای است که می تواند به عنوان برابر نهادی دقیق‌تر برای عبارت سوژه به کار گرفته شود. من توصیفی است که من از خود دارد به نحوی میتوان گفت خودآگاهی نام دیگر آن است. توصیفی که در قالب خود انگاره تجلی می یابد و به عناصر سایر سطوح چفت و بست می شود. در سطح روانشناختی من مجموعه ای از صفات را در بر می‌گیرد که به سه دستگاه اصلی در این لایه مربوط می‌شوند.
شواهد بر آمده از علوم شناختی نشان می دهد که من سیستمی پیچیده است که دست کم سه کار را به انجام می‌رساند. اول دستگاه شناسنده که عبارت است از مجموعه ای از ابزارهای حسی، گیرنده‌ها و حسگرها که داده‌های مربوط به چیزهای جهان، حالت ها و رفتارهای دیگری و وضعیت و موقعیت من را به طور مداوم به درون نظام ذهنی من مخابره می‌کند و تفکیک و رده بندی داده ها و تشخیص الگو های تکراری رمز گذاری شان و تبدیل شان به برچسب های آشنا و شناختی را بر عهده دارند. کل گیرنده های حسی اعصاب ناقل این داده ها و مراکز عصبی پردازنده شان به دستگاه شناسنده مربوط می‌شوند.

انواع خودانگاره | داوری درمورد داده های حسی

دوم دستگاه انتخابگر که تصمیم گیرنده و ارزیابی کننده است و وظیفه داوری درباره داده های حسی را برعهده دارد. این دستگاه دو کار عمده را به انجام می‌رساند. از یک سو درباره وضعیت موجود داوری می کند و درجه اهمیت و ارزش هر عنصر ارزیابی می‌نماید. از سوی دیگر این دستگاه درباره وضعیت مطلوب می‌اندیشد و دورنمایی از آن را ترسیم می‌کند. یعنی دستگاه تصمیم‌گیرنده مسئولیت درک موقعیت کلی من، دیگری و جهان را بر اساس داده‌های دستگاه شناسنده بر عهده دارد و علاوه بر آن باید در مورد سطح مطلوبیت این وضع موجود و امکانات موجود برای بهبود بخشیدن به آن نیز تصمیم‌گیری کند. 
دستگاه کنشگر که فاصله میان وضعیت موجود و مطلوب را به صورت تنش تجربه می‌کند راهبردهای تبدیل اولی به دومی را وارسی می کند و از میان آنها روش دارای بیشترین و کمترین هزینه را بر می گزیند و آن را اجرا می‌کند. به این ترتیب من در سطح روانی نظامی است که هستی را می شناسد آن را ارزیابی می‌کند و بر مبنای این ارزیابی دست به انتخاب های رفتاری می زند. در این زمینه میتوانید از مقاله تغییر عادت های بد نیز بهره مند شوید.  

انواع خودانگاره | خود انگاره در سطح جامعه شناختی

در سطح جامعه شناختی من با شبکه ای از ارتباطات نمادین تعریف می‌شود و جایگاه و موقعیت خویش در این شبکه را به عنوان متغیری برای تعیین موقعیت خود به کار می گیرد. من در سطح جامعه شناختی امری زبان مدار و نماد محور است و بر مبنای نمادها و نشانه‌های معنادار مورد توافقی که در خرده جامعه پیرامون فرد وجود دارد هویت وی و ساختار وجودی وی را تعیین می‌کند. نظام اجتماعی از سوی دیگر مجموعه ای از سیستم ها و زیر سیستم های کلان را در بر می‌گیرد که می‌توان همه شان را زیر نام عمومی نهاد رده بندی کرد. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه بحران هویت کلیک کنید. 
من به عنوان عضوی از این نهادها یا به عنوان عنصری که زیر تاثیر عملکرد آنها قرار می‌گیرد درکی درونی از رابطه خود با نهادها هم پیدا می‌کند و این سطح دیگر از خود انگاره سطح اجتماعی را فراهم می‌سازد  
انواع خودانگاره

مراحل پرورش خودنگاره

خودانگاره در طول عمر فرد تغییر می‌کند اما در سال‌های اولیه زندگی تغییراتش بیشتر به چشم می‌آید.

1-انواع خودانگاره | خودنگاره در دوران کودکی 

از تولد تا ۲ سالگی نوزادان به روابط عاطفی نیاز دارند تا حس مثبتی از خود را به وجود بیاورند. نوزادان ترجیحاتی را ایجاد می‌کند که با حس ذاتی خودشان سازگار است. در دوسالگی مهارتهای زبان گسترش پیدا می‌کند و کودک نوپا بودن را تجربه می‌کند. اما وقتی به سن ۳ و۴ سالگی می رسند خود را به عنوان افرادی منحصر به فرد می بیند. وقتی وارد مهد کودک می‌شوند کودکان می تواند از کلمات خود برای بیان خواسته‌ها، نیازها و احساسات شان استفاده کنند.
در دوران مدرسه کودکان یسه های اجتماعی بیشتری انجام می‌دهند و فکر می‌کنند که دیگران چگونه آنها را می بیند. آنها خود ایده آل و واقعی را پرورش می دهند.

2-خودنگاره در دوران نوجوانی

دوران نوجوانی زمانی است که از هر چیز دیگری فرد به فکر خود انگاره خویش است. این مرحله ای است که در آن افراد بین سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگی با احساساتی که با خودشان دارند هویتشان را آزمایش می‌کنند و دائماً در حال قیاس با دیگران هستند و اساس یک خودانگاره را ایجاد می‌کنند که امکان دارد در طول بقیه عمرش آن برایشان باقی بماند.  

سخن آخر درمورد انواع خودانگاره

درمقاله امروز با مفهوم خود انگاره و ابعاد آن در سطوح مختلف آشنا شده اید. هرچقدر تصویری که افراد از خود داشته باشند شفاف تر باشد به درک بهتری از خودشان و توانمندی هایشان می رسند. شناختن خود و تغییر دادن آن فرآیندی نیست که یک روز یا دو روز اتفاق بیفتد و زود به پایان برسد بلکه روندی دائمی و مستمر است.
هرچه افراد شناخت بیشتری از خودشان داشته باشند بهتر می توانند در مسیر رشد و خودشکوفایی قدم بگذارند. شما هم ممکن است خودانگاره مثبت یا منفی است خودتان داشته باشید. اگر شما هم در راستای این موضوع مسئله ای دارید، می توانید از مشاوران و روانشناسان در این مورد کمک بگیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر از مشاوره روانشناسی کلیک کنید.

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*