ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7
تفاوت همدلی و همدردی را بشناسید. حتماً برای شما هم پیش آمده که فکر کنید دیگران حرف شما را متوجه نمی شوند یا احساسات تان را نادیده می‌گیرند. شاید ساده به نظر می‌آید ولی وقتی در موقعیت دشواری قرار گرفته اید و فشار روانی زیادی بر شما وارد شده است در آن لحظات دوست دارید که بقیه در کنارتان باشد و احساس تان را درک کنند. گاهی اطرافیان به جای همدلی کردن نگاه کردن به مسائل از دیدگاه شما، همدردی می کنند و یا کاملاً بی تفاوت رفتار میکنند. برای اینکه بدانید تفاوت همدلی و همدردی چیست در ادامه مقاله با ما همراه باشید. برای کسب آگاهی بیشتر در این زمینه از مشاوره تلفنی فردی مشورت بخواهید.
.gif)
همدلی در سال ۱۹۰۹ توسط ادوارد بی تیچنر معرفی شد. اصطلاح همدلی ترجمه یک کلمه آلمانی بود به معنای احساس وارد شدن. همدلی یعنی احساس خشم، ترس، غم و سردرگمی فرد مقابل انگار که گویی حس خودتان است و تمایل پاسخ دهی به حالت هیجانی و عاطفی افراد با حالت عاطفی مشابه. یعنی فرد بتواند مسائل و مشکلات دیگران را حتی زمانی که در آن وضعیت و شرایط قرار ندارد درک کند و به آنها احترام بگذارد.
به بیان دیگر همدلی یعنی سعی برای فعال شرایط زندگی دیگران درک احساسات آنها و کمک و مشارکت با آنان. اینکه فرد مقابل از چه چیزی در رنج و عذاب است و چه مسئله ای او را ناراحت می کند و چطور می توانید خودتان را جای او بگذارید و از زاویه دید او به دنیا نگاه کنید. راجرز روانشناس معروف مهارت همدلی را به معنای درک دنیای شخصی افراد مطرح کرده است انگار که دنیای خودتان است
همدردی به معنای توجه درک و واکنش انسانی به خواسته دیگران یا پریشانی حال آنها است. هم دردی نوعی ترحم تلقی می شود. تعریف دیگر از همدردی به معنای احساس بد داشتن برای دیگران به خاطر وضعیتی که دچار آن شده اند. هنگامی که کسی فوت می کند یا اتفاق بدی برایش می افتد شما ممکن است احساس همدردی کنید و از عبارت هایی مانند واقعا ناراحت شدم یا تاسف مرا بپذیرید استفاده کنید.
برداشت افراد از میزان‌نیاز سطح همدردی آنها را تعیین می‌کند مثلاً کسی که دستش خراشیده شده شما همدردی به او کمتری خواهید داشت نسبت به کسی که پایش شکسته است. معمولاً افراد نسبت به کسانی که برای وضعیت شان هیچ راه گریزی ندارند احساس هم دردی دارند. مانند بچه ای که زمین می خورد. کسانی که شرایط دشوار آنها به دلیل رفتارهایی بوده که نباید انجام می‌دادند اما انجام داده‌اند همدردی کمتری از دیگران دریافت میکنند. مثلاً کسانی که سبک زندگی غلطی در پیش می گیرد و به دلیل بی ملاحظگی یا چاقی دچار بیماری‌های مختلف می شوند نسبت به آنها همدردی کمتری خواهید داشت.
اگر شما موقعیت هایی را خودتان قبلاً تجربه کرده اید همدردی تان بیشتر می شود. friend همچنین می‌تواند به صورت غیر کلامی نشان داده شود مانند گذاشتن سر شخص عزادار بر روی شانه های تان هنگام مراسم خاکسپاری.
وقتی گفته می‌شود در کار تیمی یا رهبری همدلی یک شاخصه مهم محسوب می‌شود لازم است بدانید که همدلی یعنی چه. همدلی بیشتر بر درک افراد تاکید دارد یعنی اینکه بفهمید فرد مقابل چرا چنین کاری را انجام می‌دهد یا چرا چنین احساسی دارد منشاء این احساسات چیست انگیزه و هدف او کدام است.
در همدلی هدف و آنچه که رخ می دهد این درک و شناخت است. ریشه کلمه همدلی به معنای شغل تعصب یا اسیب دیدگی فیزیکی است. همدردی بر شریک شدن در حالات افراد تاکید دارد یعنی با او بمانید و برای حس یا باور یا حالت او مقابله کنید و در کنارش باشید. از نظر لغوی کلمه همدردی به معنای شوق برای فداکاری است. همدلی بر درک چرایی خس یا انگیزه افراد دلالت دارد اما همدردی یعنی شریک شدن در حالت یا اقداماتی که شخص خواهان انجام آن است. بنابر این دو وضعیت پیش می آید یا شما با مشکل افراد وارد موضوع می شوید یا سعی می کنید به آنها کمک کنید.
هنگامی که شما با افراد در تعامل هستید نیاز است که به احساسات و انگیزش آنها توجه نمایید. بهتر است متوجه شوید که این فرد چرا چنین حسی دارد و چنین رفتارهایی را انجام داده است. از اینرو همدلی یک ضرورت تلقی می شود. اگر شما همدلی نداشته باشید کسی نمی تواند با شما همکاری کند و در انجام خیلی کارها تنها می شوید.
همدردی مخصوصاً در محیط‌های کاری پیامدهای نامطلوبی دارد. شما آنچنان درگیر احساسات و مشکلات دیگران می شوید که نمی توانید به کارهایتان برسید و به فرد مقابل کمک کنید و از همه مهمتر این که شما نمی توانید برای آنها سنگ صبور باشید. بنابراین عده‌ای از دست شما ناراحت خواهند شد. شاید بهترین کمک شما این است که احساسات و وضعیت فرد را درک کنید و حالا با زاویه دیگر به مسائل بنگرید. راه حلی ارائه دهید که خودش به علت درگیری شدید با مشکل و جنبه‌های عاطفی و احساسی آن قادر به حلش نبوده است. این کمک بهتر و مفید تر است. بنابراین می توان گفت که همدلی لازم است اما همدردی گاهی می‌تواند آسیب رسان باشد. برای آگاهی بیشتر مقاله وسواس کمک به دیگران پیشنهاد می شود.
هدف از همدلی و همدردی هر دو کمک به طرف مقابل است. برای کمک کردن لزومی ندارد که شما برای فهمیدن حس و حال دیگران مانند آنها رفتار کنید مانند مسئولی که حتماً باید کارتون خواب شود تا حال کارتون خواب ها را درک کند. هنگامی که کسی در آتش گیر افتاده شما ممکن است خودتان را به خطر بیندازید و تلاش کنید او را نجات دهید و دچار سوختگی هم بشوید. حالت دیگر تلاش می کنید که به او کمک کنید اما با خاموش کردن آتش و یا آب پاشیدن. در عین حال که شرایط او را که در حالت سوختن است درک می کنید.
حالت دیگری هم وجود دارد. بدون این که برایتان مهم باشد از فردی که در حال سوختن است فیلم بگیرید تا صحنه را از دست ندهید. آنچه مهم است این است که در همدلی واجب نیست فرد به همان مسئله گرفتار شود تا بتواند کمک کند نمی توان از یک پزشک انتظار داشت که خودش به همه بیماری ها دچار شود تا حال و شرایط بیماران را درک کند بلکه او با فهم و درک در جهت درمان می کوشد.
هنگام همدلی کردن لازم است بدانید که آیا واقعاً با صداقت اینکار را می کنید یا فقط برای فرد مقابل نقش یک حمله را بازی می کنید. برخی افراد برای اینکه خود را با درد دیگران گرفتار نکنند همدردی کردن را به هم دل بودن ترجیح می دهد. همدلی تاثیر گذار به پختگی خاصی در شخصیت نیاز دارد. اینکه بتوانید درد دیگران را متوجه شوید و خودتان از آن اتفاق درگیر احساسات شدید منفی نشوید و فرو نریزید.
لازم است که شما این مهارت ها را در خودتان تقویت کنید تا روابط اجتماعی و تعامل بهتری چه در زندگی خصوصی و چه در محیط کاری با دیگران داشته باشید. هر چند توصیه می‌شود که در همدلی کردن غرق نشوید چرا که گاهی این کار باعث می شود که هر وقت دیگران شما را ببینند یاد مشکلاتشان بیفتند و موجی از احساسات منفی به سویشان هجوم آورد. همانطور که متوجه شدید همدلی بهتر از همدردی است. از این رو بهتر است همدلی را در اولویت مهارتهای آموزشی خود قرار دهید. راه های رسیدن به همدلی شامل:
هرگاه بتوانید ذهنیت دیگران را بشناسید و بدانید چه چیزی برای آنها مهم است با برآورده کردن خواسته هایشان به راحتی می توانید با آنها رابطه موثر برقرار کنید و در آنها نفوذ کنید. برای شناخت چارچوب های ذهنی افراد مختلف لازم است از سوابق زندگی و تجربیات آنها آگاهی داشته باشید نقاط ضعف حساسیت ها و تمایلات آن ها را بشناسید و سپس مسائل را از زاویه دید آنها بنگرید.
در واقع نیاز است که حتی الامکان چهارچوب ذهنی خود را به چهارچوب ذهنی فرد دیگری نزدیک تر کنید. به این ترتیب زمینه گفت‌وگو فراهم می شود و ارتباط ایجاد می شود. به عبارت دیگر برای ایجاد ارتباطی موفقیت آمیز با افراد درک چهارچوب ذهنی آنها ضروری است. هرچقدر این نزدیکی ذهنیت به همدیگر بیشتر باشد ارتباط موفقیت موفق تر و توان همدلی بیشتر می شود .همرنگی و سازگاری چارچوب های ذهنی دو نفر راه رسیدن به یک رابطه موثر و مفید بین آنها و مصداق تفاهم و همدلی محسوب می شود.
تصور کنید که دو نفر سر مسئله ای با یکدیگر جر و بحث دارند. این دو نفر یک احساس مشترک دارند اما احساس خود را به شکل های گوناگونی نشان می دهند. اول به سرعت عکس العمل نشان داده، فحاشی می‌کند و دیگری احساسات خود را مدیریت کرده و از عکس العمل لحظه‌ای خودداری کرده و قبل از نشان دادن هر رفتاری فکر می‌کند سهم خودش را می‌بیند و بعد متناسب با وضعیت عمل می کند. میزان مهارت افراد در بیان احساسات ویژگی اجتماعی ضروری است که به برقراری ارتباط موفقیت آمیز با دیگران کمک می‌کند. توانایی بیان احساس به شکل مناسب یکی از از ابزارهای هوش هیجانی می باشد.
هوش هیجانی نوعی توانمندی است که در طی آن فرد می تواند انگیزه خود را حفظ کرده و در مقابل دشواری ها مقاومت کند و رفتارهای تکانشی خود را کنترل کند و متناسب با شرایط پاسخ لازم را بدهد. نکته مهم این است که بدانید یکی از عوامل اساسی برای رسیدن به همدلی و مهارت کنترل احساسات می باشد. برای برقراری روابط همدلانه نیاز است که احساسات خود را بشناسید رفتار های تکانه ای را کنترل کرده و اجازه ندهید پریشانی تفکر شما را خدشه دار کند.
یکی از راه های رسیدن به همدلی گوش دادن صحیح است. برای این که شما اطلاعات مفیدی کسب کنید فقط شنیدن حرفهای دیگران کافی نمی باشد آنچه لازم است این است که کیفیت گوش دادن شما بالا باشد یعنی در حین گوش دادن سوالاتی مطرح کنید و حالات و زبان بدن شما همگی نشان دهنده توجه تان باشد. برای این که بتوانید با دیگران همدلی داشته باشید تقویت مهارت گوش دادن لازم است.
استماع واقعی یعنی احساسات شخصی خواسته ها و پیش داوری ها و تعصبات خود را دور نگه دارید و به همه چیز از دریچه فرد به دنیا نگاه کنید. این را بدانید که گوش کردن کار سختی است و انرژی بر است. برای داشتن روابط مطلوب و جلوگیری از کشمکش ها و بحث ها و سوء تفاهم ها لازم است که مهارت گوش دادن را بیاموزید. گوش دادن می تواند جریان گفتگوی یک طرفه را به کوششی دوجانبه تبدیل کند. هنگام گوش دادن مطالب گوینده را در ذهن خود خلاصه کنید و با زبانی ساده استنباط تان را از احساسات او با لحنی دوستانه بیان کنید.
برای همدلی موانعی وجود دارد که با رعایت آنها می توانید در دیگران نفوذ کنید و مهارت ارتباط موثر با دیگران داشته باشید. این موانع شامل:
ممکن است حین صحبت با دیگران افکار متفاوتی به ذهنتان خطور کند. مثلاً ممکن است با خودتان بگویید" من شرایط سخت تری از او را تجربه کرده‌ام. او تا حالا طعم سختی را نچشیده است خانواده من مشکلات بیشتری دارند و...". مرور این افکار در ذهنتان باعث می شود که نتوانید احساسات خود را به فرد مقابل نشان دهید و به او بفهمانید که شرایطش را درک میکنید. مقایسه کردن نه تنها دردی را درمان نمی کند بلکه باعث آسیب به طرف مقابل می شود.
فردی که ادعا دارد که می تواند بفهمد دیگران چه افکاری دارند و راجع به او چه فکری میکنند هیچ گاه نمی تواند همدلی کند. این افراد همیشه بی اعتماد به دیگران هستند و گاهی فکر میکنند که بقیه قصد سوء استفاده دارند. برای اشنایی بیشتر مطالعه مقاله چگونه ذهن خوانی کنیم پیشنهاد می شود.
ممکن است بعضی از حرف های دیگران گوش بدهید و برخی دیگر را نادیده بگیرید. صرفاً به این نکته توجه می کنید که آیا آن شخص عصبانی است یا اینکه در شرف بروز هیجان است.؟ مثال آن مانند مادری است که فقط می خواهد بداند آیا فرزندش امروز در مدرسه با بچه ها دعوا کرده است یا خیر و بعد از آن که جواب سوالش را گرفت به بقیه حرفهای او توجهی نمی کند.
یکی از عوامل اصلی در عدم همدلی با دیگران قضاوت کردن آنها است. وقتی شما فردی را قضاوت میکنید و رفتار‌ها حرفها و جایگاه او را نقد می کنید یعنی نمی توانید خودتان را جای او بگذارید و از دریچه چشم او به قضایا بنگرید. قضاوت کردن یعنی ناتوانی در فهم شرایط دیگران. علاوه بر این قضاوت کردن سد راه ارتباط با با دیگران می شود و شما را از آنها دور می کند. در این رابطه مطالعه مقاله چطور زود قضاوت نکنیم پیشنهاد می شود.
منظور از رویا پردازی این است که شما به صحبت‌های دیگران نصف گوش می دهید زنجیره‌ای از خاطرات آن فرد از ذهنتان مرور می کنید. این کار باعث می شود که به جای گوش کردن به صحبت های دیگران زنجیره ای از افکار نامرتبط را بسازید و با آنها پیش بروید. طبیعی است که این عامل مانع همدلی می شود.
در چنین وضعیتی شما خودتان را آماده کمک به دیگران می بینید و سریعاً پیشنهاداتی ارائه می کنید و نیازی نمی بینید که بیشتر از چند جمله را گوش دهید. زمانی که شما آماده ارائه پیشنهادات و متقاعد کردن فرد هستید ممکن است احساسات او را نادیده بگیرید و متوجه درد و رنجی که به او تحمیل شده نباشید. این کار باعث می‌شود که فرد احساس تنهایی در جمع کند و فکر کند که شما اصلاً او را درک نکرده اید. این را بدانید که نصیحت کردن باعث دوری شما از هر فردی می شود مخصوصاً اگر به فرزند نوجوان خود نصیحت کنید او دیگر به شما اعتماد نخواهد کرد و هیچ گونه احساسی را با شما در میان می گذارد..jpg)
وقتی شما با شنیدن حرف از طرف مقابل سریع از کوره در می‌روید و با او جر و بحث می کنید یعنی او را درک نکرده اید و نتوانستید خودتان را برای لحظه‌ای جای او بگذارید. مجادله و جر و بحث مخصوصاً بین زوجین مانع جدی همدلی محسوب می شود. در واقع شما دارید مواردی را پیدا می کنید تا با آن فرد مخالفت کنید. راه اجتناب از مجادله این است که آنچه را که شنیده اید برای فرد تکرار نمایید و آنها را مورد تصدیق قرار دهید.
وقتی که در صحبت با دیگران فکر کنید که عقاید شما صحیح هستند آنچه که دیگران انجام می‌دهد حتما اشتباهی در آن است قطعاً نمی توانید آنها را درک کنید. در چنین وضعیتی شما انتقاد پذیر نیستید و نمی توانید در مقابل نظرات دیگران انعطاف‌پذیر عمل کنید. انتقاد پذیر نبودن نشان دهنده عدم درک درست شما از واقعیت است. دیگران وقتی می‌بینند شما هر فکری مخالف با عقاید خودتان را رد میکنید و تنها به منافع خودتان می‌اندیشید ارتباط شان را با شما کمتر می کنند.
گاهی ممکن است که شما برای اینکه حال و هوای دیگران را عوض کنید و آنها را از حس بدی که دارند بیرون بیاورید سر شوخی را باز کنید یا بحث دیگری را پیش بکشید. توصیه می شود که این کار را هرگز انجام ندهید چرا که دیگران فکر می کنند که شما فردی هستید که اصلاً شرایط آنها را متوجه نشده‌اید. بنابراین دیگر برای هیچ مسئله و مشکلی با شما سر صحبت را باز نمی کنند و کمک نمی خواهند. اما در هر صورت اینکه چگونه بحث را عوض کنید و چه زمانی این کار را انجام دهید یک نیاز است.
همدلی و همدردی تفاوت هایی دارند که در این مقاله به بعضی از آنها پرداخته شد. آنچه مهم است که شما یاد بگیرید مهارت همدلی کردن است که برای حفظ روابط مطلوب با دیگران و برقراری ارتباط موثر حیاتی است. اگر میخواهید در زندگی شخصی اعضای خانواده و یا ارتباط با همکارانتان فردی محبوب باشید این مهارت را حتماً در خودتان تقویت کنید. در این زمینه پیشنهاد می شود که از یک مشاور کمک بگیرید. برای دریافت مشاوره روانشناسی از حامی هنر زندگی کلیک کنید.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*
.jpg)
