خوشحال می شویم برای دیدن ویدیوهای مرتبط با قدرت در خانواده پیج اینستاگرام دکتر فرزاد طباطبایی را دنبال کنید.
به نظر شما قدرت در خانواده در دست چه کسی است؟ در تصمیم گیریهای مهم و حیاتی چه کسی حرف آخر را میزند؟ در هر رابطه ای ممکن است جنگ قدرت بین زوجین ایجاد شود. اما در روابطی که یکی از طرفین بخواهد قدرت را در تمام حیطههای زندگی در دست بگیرد، زندگی به کابوسی وحشتناک برای دیگری تبدیل میشود. برای داشتن یک رابطه سالم و پویا باید در امور مختلف و تصمیم گیریها با یکدیگر همکاری کنید و تنظیم قواعد بین زوجین باید به گونه ای باشد که حد اعتدال رعایت شود. اما چه مولفههایی تعیین کننده میزان قدرت هر فرد در خانواده است؟ برای داشتن یک خانواده سالم چه باید کرد؟ در این زمینه می توانید با مشاوران خانواده مشورت کرده و به نقطه نظرات مشترکی با شریک زندگی خود برسید و از سوء تفاهمات احتمالی پیشگیری نمایید. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص مشاوره خانواده کلیک کنید.
بهتر است قبل از پرداختن به موضوع قدرت در خانواده، انواع خانوادهها را بررسی کنیم:
خانواده هستهای از پدر و مادر و فرزندان تشکیل شده که سایر بستگان جدای از آنها زندگی میکنند. این خانواده یک خانواده مرجع است؛ به این معنی که فرزندان در آن به دنیا آمدهاند. خانواده هستهای ممکن است شکلهای مختلفی داشته باشند و یکی از والدین یا هردوی آنها مراقبت از فرزندان و آموزش مهارت های زندگی به کودکان را عهده دار باشند.
در این نوع خانواده، یکی از بستگان همراه دیگر اعضای خانواده و در خانه آنها زندگی میکند. در واقع میتوان گفت خانواده گسترده از بستگان خانواده هستهای هستند که از نظر عاطفی و اقتصادی به آنها وابستهاند. مثلا خانوادههایی که همراه با پدربزرگ و مادر بزرگ زندگی میکنند، یک خانواده گسترده را تشکیل میدهند.
این خانواده از فرزندان یا والدین غیرخونی و ناتنی تشکیل شده است. مثلا زن و مردی که کودکی را به فرزندخواندگی میگیرند، یک خانواده غیرخونی را تشکیل میدهند. برای مطالعه بیشتر در خصوص خانواده های ترکیبی (ناتنی) کلیک کنید.
خانواده تک والدی شامل یکی از والدین است که به تنهایی سرپرستی فرزندان را بر عهده دارد. خانواده تک والدی ممکن است با طلاق، فوت یا مهاجرت یکی از والدین ایجاد شود.
الگوی اکثر خانوادهها به این صورت است که معمولا یکی از والدین قدرت بیشتر را در دست دارد. در فرهنگ ایران معمولا مردان قدرت در خانواده را دارند؛ در این صورت به آن خانواده مرد سالاری گفته میشود و در صورت قدرت بیشتر مادر، آن خانواده زن سالار نامیده میشود.
جنگ قدرت، علت بسیاری از اختلافها و جداییها در روابط زوجین است. اگر رابطه ای که بر مبنای صمیمیت بین زوجین و احترام متقابل پایه گذاری نشود، کشمکش بین زوجین و اختلافات عقیده ای به راحتی رابطه آنها را نابود میکند. در روابط سنتی، مردان مدیریت کلی مسائل بیرون از خانه را بر عهده میگرفتند و در راس قدرت قرار داشتند و زنان در قبال دریافت حمایت از بسیاری از خواستههای خود صرف نظر میکردند.
حال مردی که تمام مسئولیتها را بر عهده میگیرد، چون باید انرژی و زمان زیادی برای انجام وظایف خود صرف کند، نمیتواند مولفههای عاطفی در رابطه را به خوبی برآورده کرده و برای ابراز عشق و محبت به همسر خود زمان کافی اختصاص دهد.
در برخی روابط، فردی که میزان درآمد بالاتری دارد و خریدهای عمده خانه را انجام میدهد، قدرت خانواده را در دست میگیرد. حتی برخی از زوجین زمان تولد فرزندشان، با تقسیم وظایف در خانه این قاعده را اعمال میکنند؛ یعنی فردی که درآمد پایین تری دارد، چه زن باشد چه مرد، وظیفه نگهداری و مراقبت از فرزند را بر عهده میگیرد. معمولا در خانوادههایی که مردان تمام هزینهها را تقبل میکنند، زنان کارهای خانه را مدیریت کرده و بیشتر تصمیم گیریها و قدرت خانواده در دست مردان است.
موقعیت اجتماعی عامل دیگری است که میتواند تعیین کننده قدرت در رابطه باشد. فردی که در جایگاه بالاتری قرار دارد معمولا به طور خواسته یا نا خواسته بیشتر تمایل دارد تا در مدیریت خانواده نظرهای خودش را در اولویت قرار داده و در امور مهم به تنهایی تصمیم گیری کند.
مسئله دیگری که وجود دارد این است که چه کسی در رابــطه جنسی قدرت بیشتری دارد. تفاوت در تمایلات و فانتزیهای جنسی یکی از مواردی است که باعث میشود اکثر زوجین به دفتر مشاوره مراجعه کنند. زن و مرد ممکن است در مود برنامههای تلویزیونی، انجام سرگرمیهای مختلف، تنظیم برنامه تعطیلات، زمان صرف غذا با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، با این حال در اغلب این موارد زوجین این مسائل را بین خودشان حل میکنند؛ ولی اختلافات در روابط جنسی به راحتی حل شدنی نیست.
این موضوع به خصوص در روابطی که تمام قدرت در دست مرد بوده و زن اراده ای از خودش ندارد، بارزتر میشود. زن به دلیل اینکه حس میکند در زندگی نادیده گرفته شده، احساس سرخوردگی دارد و درخواست رابطه از طرف زن کمتر اتفاق می افتد. حتی ممکن است تمایل کمتری برای برقرای رابطه جنسی داشته باشد یا حتی ممکن است از رابطه جنسی به عنوان مهرهای برای اعمال قدرت استفاده کند. به گونهای که برقرای رابطه جنسی را مشروط به پذیرفته شدن درخواستها و انتظاراتش کند. پس فردی که تمایل بیشتری برای رابطه جنسی دارد، احساس خشم و ناامیدی را تجربه میکند.
زمانی که شما روی احساسات خود کنترل ندارید مسلما اعمال کنترل روی رابطه را نیز به سختی میتوانید انجام دهید؛ پس به تدریج نقش کمرنگتری در رابطه ایفا خواهید کرد. در واقع اضطراب و قدرت دو قطب مخالف یکدیگر هستند. معمولا فردی که در شرایط بحرانی خونسردی خود را حفظ کرده و تصمیم گیری احساسی نمی کند و منطقی تر است، به مرور قدرت بیشتری در رابطه به دست میآورد.
از شما میخواهیم بار دیگر به این پرسش پاسخ دهید. قدرت در رابطه زوجین دست چه کسی است؟ آیا از موقعیت خود در رابطه با همسرتان راضی هستید؟ هر یک از شما در حیطهای از زندگی مشترک، قدرت و توان بیشتری دارید، که این اجزا یک کل واحد (خانواده) را میسازد. بهترین راه این است که در رابطه به شیوهای رفتار کنید که همسر شما احساس ناکارآمدی قدرت نداشته باشد. شرایط باید به گونه ای باشد که بتوانید در مسائل مختلف با یکدیگر به تفاهم در زندگی مشترک رسیده و با هم فکری و مشورت تصمیم گیری کنید.
سخن آخر
برای رسیدن به نقطه نظرات مشترک زوجین باید نسبت به هم و انگیزه ازدواج یکدیگر شناخت کافی داشته باشند. در این صورت می توانند در کنار هم با سازش و آرامش بیشتری زندگی کنند. البته پیش نیاز این تفاهم، توجه به اختلافات در ازدواج، قبل از شروع زندگی مشترک است. اگر زوجین نسبت به اختلافات خود واقف بوده و برای آن ها تمهیداتی اندیشیده باشند و توافق حاصل شده باشد، به راحتی می توانند در کنار یکدیگر از مواهب یک ازدواج موفق بهره مند شوند. برای رسیدن به این هدف می توان از مشاوران روانشناس نیز کمک گرفت. مرکز مشاوره حامی هنر زندگی می تواند در این زمینه یاریگر شما باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص مشاوره روانشناسی کلیک کنید.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*