خوشحال می شویم برای دیدن ویدیوهای مرتبط با اهمیت باکرگی زنان در ازدواج پیج اینستاگرام دکتر فرزاد طباطبایی را دنبال کنید.
اهمیت باکرگی زنان در ازدواج از جمله موضوعاتی است که از دیرباز در بسیاری از فرهنگها مطرح بوده. اهمیت باکرگی در زمان ازدواج تنها مربوط خانوادهها و یا نگاه مذهبی آنها به این موضوع نمیباشد. در بسیاری از موارد شاهد هستیم این حساسیت برای خود خانم و همسر آینده آنها وجود دارد. اما واقعا باکرگی زنان تا چه حد باید اهمیت داشته باشد؟ چرا این موضوع تنها مختص به زنان است؟ اهمیت باکرگی زنان برای بسیاری از مردان آن چنان زیاد است که یکی از ملاکهای ازدواج آنها میباشد. اما آیا با زنی که قبل از ازدواج رابطه جنسی برقرار کرده میتوان یک ازدواج موفق داشت؟ چنین ازدواجی چگونه میتواند موفق باشد؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات می توان از متخصصان و مشاورین روانشناس حوزه خانواده و ازدواج بهره برد. برای کسب اطلاعات در خصوص مشاوره ازدواج کلیک کنید.
باکرگی به وضعیتی گفته میشود که زن هنوز دخول را تجربه نکرده باشد و اصطلاحا پرده بکارت وی سالم باشد. باکرگی زن در آستانه ازدواج به معنی این است که وی پیش از ازدواج رابــطه جنسی نداشته و به اصطلاح از سلامت جنسی برخوردار است. باور عموم بر این است که سلامت جنسی زن میتواند ضامن لیاقت وی برای یک زندگی مشترک خوب باشد.
بسیاری مواقع باکرگی زن مبنایی برای قضاوت کردن وی در ابعاد مختلف و شایستگی وی برای ازدواج است. بر اساس همین باورها امروزه بسیاری از بانوان با وجود داشتن رابطه جنسی در زمان ازدواج به همسر آینده خود دروغ گفته و ازدواجی را مبنی بر عدم صداقت آغاز میکنند. بدون آن که به تبعات دروغ و پنهان کاری در ازدواج کنند.
اینکه چرا باکرگی زنان در ازدواج اهمیت دارد، مسئلهای است که به فرهنگهای گوناگون باز میگردد. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای دنیا رابطه قبل از ازدواج اهمیت زیادی نداشته و آنها در این مورد تحقیق و تفحص نمیکنند.
در کشور ایران یکی از مسائلی که از گذشته حائز اهمیت بوده و اخیرا با تلاش های صورت گرفته در راستای آگاهی بخشی درباره این موضوع، کمی رنگ باخته است مسئله حفظ پرده بکارت تا زمان ازدواج است. در واقع نوعی ارزشمندی برای یک زن تلقی میشده است که هیچ گونه مواجهه جنسی پیش از ازدواج نداشته باشد و اولین رابطه جنسی او مختص همسرش باشد.
مردان از ازاله بکارت زنان نوعی قدرت و لذت به دست میآورند و این باور عمیق را در ذهن خود دارند که زنان پاکدامن به دنبال لذت جویی جنسی نیستند. بلکه اندام جنسی خود را همچون گوهری حفظ کرده و زمان ازدواج تقدیم به همسر خود میکنند. این مسئله که زن خوب زن پاکدامنی است که به لذایذ و میل جنسی اهمیت نمیدهد و زنی که به دنبال لذت جنسی باشد یا آن را تجربه کرده باشد مناسب ازدواج نیست، باوری ریشه دار است که نیاز به عزم جدی برای تغییر دارد.
در حقیقت در طی سالیان دراز چنین پنداشته شده که مسائل جنسی فقط برای مردان حائز اهمیت است و رابطههای جنسی اصولا مرد محور بوده و ارضا شدن مردان در اولویت قرار دارد و زن صرفا به عنوان عنصری که نیاز مرد را باید رفع کند و در خدمت نیازهای جنسی مرد باشد قلمداد شده و نیازهای جنسی خود زن کمترین اهمیتی ندارد. از این رو عاملیت جنسی زنانی که خود تصمیم بگیرند و برای برقراری رابطه جنسی در صورت حس نیاز اراده کنند نادیده گرفته شده و برای بخشی از فرهنگ جامعه پذیرفتنی نبوده است. حفظ این باور و انتقال آن در طی سالیان منجر به شکل گیری این باورهای ریشه دار شده است.
همانطور که گفته شد، باورِ باکره بودن زن به معنای نداشتن تجارب جنسی میباشد. حال آنکه بسیاری از افراد هستند که مواجهههای جنسی به شیوه های مختلفی دارند و با برقراری رابطه بدون دخول از پاره شدن پرده بکارت خود جلوگیری کنند. این اولین بدفهمی در مورد بکارت است. زن باکره لزوما زنی نیست که هیچ تجربه جنسیای نداشته است.
دومین باور در مورد اهمیت باکرگی زنان در ازدواج این است که زنان خوب و مناسب برای ازدواج زنانی هستند که باکرگی خود را حفظ کردهاند. در واقع لذت جویی جنسی را گناه و خبط مهمی برای زنان میدانند حال آنکه این حساسیت در مورد مردان در مقایسه با زنان اصلا وجود ندارد. برانگیختگی جنسی در زنان هم مانند مردان از دوران نوجوانی وجود دارد. زنان نیز تحت فشار نیازهای عاطفی-جنسی خود قرار میگیرند.
آنها هم میتوانند به لحاظ جسمی و روانی انسانهای سالمی باشند که توانایی ساختن زندگی مشترک را داشته باشند و در عین حال رابطه جنسی را تجربه کنند. برای اینکه یک زن شریک خوبی برای یک زندگی باشد، نیازی نیست سالیان متمادی نیازهای جنسیاش را سرکوب کرده باشد. در حالی که اگر برآورده کردن این نیازها به شکلی نادرست باشد، تبدیل به یک آسیب و احساس گناه در زن میشود. حتی ممکن است بر رابطه زناشویی او در ازدواج اثری مخرب داشته باشد. این گروه از زنان معمولا دچار اختلالات روانی ناشی از عذاب وجدان بعد از رابطه جنسی می شوند.
برخی معتقدند داشتن میل جنسی برای زنان جایز نیست و همواره چنین اعتقاداتی را به فرزندان خود القا میکنند. چنین تفکراتی، مضراتی را به دنبال دارد که در ادامه بررسی کردهایم. این فشار فرهنگی-اجتماعی بر زنان باعث میشود سالیان متمادی با سرکوب غریزه جنسی خود را از لذت رابطه جنسی محروم کنند، رابطه جنسی را امری گناه آلود و بد قلمداد کرده و نیازهای خود را سرکوب کنند.
مکانیسم ســرکوب موجب بروز مشکلات روانی خواهد شد. در واقع سرکوب، واکنشی روانی نسبت به موضوعی است که ذهن فرد را درگیر کرده و حس ناخوشایندی برای او ایجاد نموده است. در چنین شرایطی وقتی فرد نمی تواند پاسخگوی درگیری ذهنی خود باشد، به ناچار سعی در فراموشی آن دارد. این کشمکش های ذهنی موجب تضعیف عملکرد مغز می شود. سرکوب غریزه جنسی به مرور زمان موجب کاهش میل جنسی در زنان می شود که یکی از عوامل ایجاد نارضایتی در زندگی مشترک آن ها می باشد.
برخی زنان با چنین باورهایی خود را موجوداتی میپندارند که تنها برای برآورده کردن نیازهای جنس مخالف باید تن به رابطه دهند. هر یک از این موارد که از کودکی به یک دختر آموخته میشود بعدها میتواند باعث ایجاد اختلالات کژکاری جنسی و فقدان میل جنسی در زنان شود.
بسیاری از کژکاریهای جنسی و مشکلات رابطه زناشویی در باورهای اشتباه و آموزههای کودکی افراد ریشه دارد. همین کژکاری منجر به بروز مشکلات بیشتر در زندگی مشترک و در سلامت روانی افراد میشود.
فردی که از کودکی یاد میگیرد رابطه جنسی گناه آلود و زشت است، احساس گناه شدیدی را در مورد امیالش تجربه میکند. احساس گناه به خودی خود سلامت روان فرد را به خطر میاندازد. از طرف دیگر سرکوب کردن نیازهای جنسی نیاز به صرف انرژی روانی بالایی دارد. این احساس گناه حتی در زنانی که این رابطه قبل ازدواج را تجربه کردهاند همچنان باقی میماند و ممکن است تبدیل به یک اختلال روانی شود.
یکی از اختلالاتی که به دنبال احساس گناه ناشی از رابطه جنسی برای فرد به وجود میآید. اضطراب است. این اختلال گاه به صورت دائمی و مزمن بروز میکند و او را نسبت به رابطه جنسی دلسرد و مضطرب میکند. برای آشنایی با اختلالات اضطرابی کلیک کنید.
در نهایت اینکه بسیاری از دختران برای حفظ پرده بکارت خود به اشکال دیگری از رابطه جنسی مثل رابطه جنسی مقعدی تن میدهند. داشتن روابط متعدد مقعدی بدون رعایت نکات ایمنی میتواند منجر به آسیب دیدگی ناشی از عوارض رابطه مقعدی شود. از طرف دیگر این تعارض همیشگی با نیازهای جنسی خود و شرکای عاطفی و تلاش برای حفظ بکارت میتواند منجر به ایجاد مشکلاتی با شریک عاطفیشان شود.
در سالهای اخیر اهمیت باکرگی زنان در ازدواج تا حد کمی در میان نسلهای جدید کاهش پیدا کرده است. با وجود این تغییرات، مساله زمانی بغرنج میشود که این تغییرات فرهنگی بدون آن که دربارهاش فکر و تامل شده باشد در حال رخ دادن است. در اکثر موارد شاهد هستیم به دلیل ایجاد دوگانگیها در فرهنگ و باورهای نسل جدید، و فقدان یکپارچگی الگوی فکری در جامعه، جوانان با یک سردرگمی عقیدتی مواجه میشوند. در نهایت فقدان یک خط فکری مورد قبول از طرف آحاد جامعه سلامت اجتماعی را به خطر خواهد انداخت.
آن چه که برای ازدواج بیشتر از همه باید حائز اهمیت باشد، بررسی سلامت روان زوجین حین ازدواج، بلوغ عاطفی و پختگی در مورد مسئولیتها، داشتن تفاهم در زندگی مشترک و توافق بر سر مسائل، شباهتهای روانشناختی و رفتاری، هم فکر و هم صحبت بودن، احترام گذاشتن به تفاوتها و درک و همدلی میباشد.
خیلی مواقع اهمیت باکرگی در زنان مانع از ازدواج دختر و پسر و موافقت والدین برای این ازدواج فرزندان میشود و همواره الگوهای نادرستی را در ذهن آنها پرورش میدهد. از طرفی بسیاری افراد در سنجش میزان بلوغ و پختگی، تفاهمات و مواردی که پیش نیاز ازدواج هستند، دچار خطا میشوند. در این شرایط مراجعه به مشاوره قبل از ازدواج برای حل تعارضهای مرتبط با باکرگی و تصمیم درست برای ازدواج ضروری است.
مرکز مشاوره حامی هنر زندگی با متخصصان مجرب می تواند در این زمینه یاریگر شما باشد. چنانچه امکان مشاوره حضوری برای افراد مقدور نبود، امکان دریافت مشاوره تلفنی در این مرکز فراهم است. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص مشاوره تلفنی کلیک کنید.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*