آیا میدانید طرحواره بازداری هیجانی چیست و چه خصوصیاتی را در فرد ایجاد میکند؟ انسانها سرشار از احساسات هستند و این احساسات منافع زیادی برای آنها دارد؛ توانایی کنترل و بیان به موقع احساسات و هیجانات به حفظ سلامت روانی افراد کمک میکند اما برخی از افراد این توانایی را ندارند و اغلب در تله یا طرحواره بازداری هیجانی گرفتار شدهاند. این طرحواره انسان را از بروز احساساتی همچون خشم، شادی، محبت و صمیمیت باز میدارد و از آنها افرادی بیعاطفه میسازد. شناخت نشانهها و ریشههای این طرحواره به درک بیماری و درمان آن کمک میکند.
محدودیت هیجانی نشانهی بارز افرادی است که دچار طرحواره بازداری هیجانی هستند. آنها از بیان هیجانات و احساسات خود خودداری میکنند، به لحاظ عاطفی بیتفاوتاند و همیشه خویشتنداری میکنند. آنها همچنین پرخاشگری و خشم خود را به شدت کنترل میکنند و به جای این که در روابط خود بر موضوعاتی همچون صمیمیت اهمیت دهند، برای خویشتنداری ارزش قائل میشوند و همیشه میترسند در صورت بروز دادن هیجاناتشان کنترلشان را به کلی از دست بدهند. دلایلی که افراد از ابراز احساسات خود خودداری میکنند اغلب شامل ترس از طرد شدن، شرم و خجالت، منطقگرایی افراطی و بیاعتنایی به عواطف میشود. برای کسب اطلاعات در زمینه روان درمانی کلیک کنید.
در صورتی که نشانههای زیر را در خود مشاهده میکنید، احتمالا دچار طرحواره بازداری هیجانی هستید:
_نیازهای هیجانی خود را نادیده میگیرند و اغلب بر عقلانیت کامل متمرکزند. به قانونمندی و کارهای روزمره پایبندی زیادی دارند. افرادی انعطافناپذیر و سختگیر به نظر میرسند.
_اغلب این محدودیت هیجانی و کنترل افراطی احساسات بر افراد مهم زندگی فرد مبتلا اعمال میشود. (فرد نمیتواند احساسات مثبت و منفیاش را به اعضای خانوادهاش بگوید.)
_ افراد مبتلا کودک خودانگیختهی خود را محدود میکنند و بر آن کنترل افراطی دارند به گونهای که طبیعی رفتار کردن را از یاد میبرند.
_اصلیترین احساساتی که این افراد جلوی آنها را میگیرند شامل خشم، برانگیختگی جنسی، خوشحالی، محبت و عشق است.
_افراد مبتلا همیشه نگران هستند که اگر خشم خود را کنترل نکنند به دیگران آسیبهای احساسی یا جسمانی وارد میکنند.
_خشم و رنجش زیادی نسبت به اطرافیان خود حس میکنند اما هرگز آن را بیان نمیکنند.
_نشانههای این طرحواره در بسیاری اوقات با اختلال وسواسی جبری هم کوشانی دارد.
_بیان احساساتشان در مقابل دیگران به شدت برایشان سخت است.
_از این که دیگران فکر کنند آدم عصبی یا ناراحتی است، نگراناند.
_اغلب اطرافیان گمان میکنند آنها افرادی بیاحساس هستند.
افرادی که گرفتار این طرحواره میشوند، مشکلات عاطفی زیادی را تجربه میکنند و انواع آسیبهای روانی را متحمل میشوند. ریشههای این طرحواره در کودکی و نوجوانی افراد شکل گرفتهاند. اغلب طرحوارهها در بستر خانواده ایجاد میشوند؛ خانوادههایی که بسیار سختگیر هستند، احساسات فرزندان را سرکوب میکنند و با آموزشهای اشتباه در مورد کنترل هیجانات، ترس از بیان احساسات یا نیازها را در آنها تقویت میکنند.
یکی از ریشههای تحولی این بیماری این است که کودکان بعد از بروز احساسات و هیجانات خود از سوی والدین مورد سرزنش، تنبیه و یا شرمساری قرار گرفتهاند. باور زیربنایی که ممکن است در کودکی به واسطهی خانواده و یا اطرافیان در کودک نهادینه شود این است که صحبت کردن در مورد احساسات و ابراز هیجانات پیامد خوبی ندارد و در عوض کنترل احساسات عملی پسندیده و قابل قبول به شمار میرود.
در روابط عاطفی که بازداری هیجانی غالب شدهاست، مواردی همچون عدم بیان احساسات، عدم گفتن حرفهایی که در دل ماندهاند، ناتوانی در نه گفتن، تلاش زیاد برای نشان دادن عقل و منطقگرایی و کنترل شدید احساسات به وفور بین افراد رابطه دیده میشود. بیماران مبتلا به طرحواره بازداری هیجانی در رابطه عاطفی اغلب جذب افراد هیجانی و تکانشی میشوند. متخصصان معتقدند دلیل این کار ناخودآگاه آنهاست که میخواهد کودک درون خودانگیختهی فرد را آشکار کند.
قطبی شدن رابطه نتیجهی ازدواج فرد هیجانی با فرد بازداری شده است؛ متأسفانه خصوصیاتی که زوجین را در ابتدای رابطه شیفته و عاشق هم میکند، به مرور زمان از
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*