خوشحال می شویم برای دیدن ویدیوهای مرتبط با درمان افسردگی ماژور پیج اینستاگرام دکتر فرزاد طباطبایی را دنبال کنید.
جدیدترین روش درمان افسردگی ماژور را بشناسید. در بیشتر جوامع، افسردگی ماژور به عنوان یک بیماری شایع شناخته می شود. برای افراد زیادی اتفاق می افتد که در دوره ای به افسردگی مبتلا شوند و نشانه های آن را بروز دهند. علائمی چون احساس پوچی، غم و نوسانات خلق، اما وقتی این نشانه ها ادامه پیدا می کنند وارد طیف وسیعی از بیماری های مرتبط به خلق از جمله افسردگی ماژور می شوند که برای درمان آن ها نیاز به بهره مندی از جلسات مشاوره افسردگی وجود دارد.
افسردگی ماژور یا افسردگی بالینی، یک بیماری روانپزشکی با شیوع بالاست که طبق آخرین مطالعات میزان شیوع آن هفت درصد است. افسردگی ماژور با تغییرات خلق و خو و بی علاقگی به انجام فعالیت های روزانه که بیشتر در ابتدای روز شروع می شود و نشانه های خلق افسرده و بی علاقگی به ارتباط و... هر روز و حداقل دو هفته ادامه دارد. برای شناخت بیشتر افسردگی ماژور دانستن علائم خاص آن و وجه تمایز این بیماری از سایر اختلالات خلقی ضروری است.
شناخت یک بیماری از چیستی ماهیت آن شروع می شود. بر اساس کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-5) نشانه های بیماری افسردگی ماژور به شرح ذیل می باشد. برای کسب آگاهی بیشتر از علائم افسردگی کلیک کنید.
که همراه با تجربه احساسات غم، اندوه، حس پوچی، بی انگیزگی، ناامیدی و از این دست حالات است. که تقریبا هر روز اتفاق می افتد. فرد برای انجام کارهای روزانه توان و انرژی لازم را ندارد و احساس کسالت و بی طاقتی می کند.
از نشانه های دیگر، می توان به حس بی ارزشی و نالایق بودن و احساس گناه در این بیماران اشاره کرد. آن ها معمولا بخاطر شکست های زندگی خود را سرزنش می کنند. حس می کنند نمی توانند از عهده مشکلات برآیند. سرخوردگی از اتفاقات گذشته مدام آنها را اذیت می کند
فرد افسرده توانایی تمرکز روی مسائل، از کوچک تا بزرگ را ندارد. بعضی چیزها را فراموش می کند. حواس پرت می شود و نمی تواند تصمیم بگیرد. بنابراین تسلط مناسبی روی فعالیت های روزانه ندارد. دچار پرش از یک موضوع روی یک موضوع دیگر می شود. پیشنهاد می کنیم مقاله تاثیر افسردگی بر مغز را مطالعه کنید.
اغلب برای رسیدگی به امور روزانه از خود تمایلی نشان نمی دهند. اموری که یک انسان به طور طبیعی از انجام آن لذت می برد برای افراد افسرده بی معنا جلوه می کند و واکنش آن ها در اغلب موارد بی تفاوتی است که به صورت واضح قابل مشاهده است و بصورت روزمره ادامه دارد.
یکی دیگر از نشانه هایی که بیمار را اذیت می کند، حس رخوتی است که به آن دچار شده، ایشان، معمولا سست و بی اراده هستند. تصمیمی می گیرند ولی نمی توانند به آن پایبند باشد. درعین حال ممکن است افسردگی و اضطراب و بیقراری را تواما تجربه کنند. حسی که آرامش را از انسان می گیرد. گاهی شروع می کنند به قدم زدن. نوعی اضطراب درونی که باعث بی تابی مشخصی می شود.
علامت دیگر فکر خودکشی است که معمولا دائم بیمار به آن فکر می کند. بیماران افسرده با نگاه ناامنی به دنیا نگاه می کنند و چشم انداز خوبی به روزهای پیش رو ندارند. بیشتر حس ناامیدی دارند. و با این طرز فکری که مدام در سرشان می چرخد، تمایل زیادی به خودکشی دارند. و اگر بیماری آنها به سطح حاد برسد خطرناک شده و دست به خودکشی می زنند.
که هر دو خارج از الگوی خواب طبیعی هستند و هر روز تکرار می شوند. روند خواب ایشان به شکل خواب آلودگی در روز و بی خوابی و بدخوابی در شب اتفاق می افتد. در افراد پرخواب هم بی انگیزگی شاید دلیل پیش زمینه ای علاقه آنها به خواب زیاد باشد. برای کسب آگاهی کامل از علت بی خوابی کلیک کنید.
به دلیل پاسخ گویی متفاوت غیر ارادی انسان ها به یک بیماری عده ای بی اشتهایی را تجربه می کنند و بعضی برای فرار از بیماری به پرخوری تمایل دارند. در دسته اول نبودن انگیزه، خوشحال نبودن و داشتن بی قراری های مکرر، تمایل به خوردن را از بین می برد و نسبت به غذا بی اشتها می شوند. دسته دوم به غذا به عنوان یک راه گریز و واپس زنی مشکلات پناه می برند و با پرخوری خارج از اختیار دچار اضافه وزن می شوند. برای مطالعه مقاله بی اشتهایی ناشی از افسردگی کلیک کنید.
اگر چه تحقیقات دانشمندان و متخصصان به نتایج یکسان و ثابتی برای درک علت بیماری نرسیده است اما به یافته هایی دست یافته اند که می تواند دلایل احتمالی ابتلای به افسردگی ماژور باشد. تعدادی از این نتایج حاصل انجام سی تی اسکن مغز افراد مبتلا و تعدادی هم به فعل و انفعالات شیمیایی مغز اشاره دارد. که به طور خلاصه ذکر می شود
به گفته متخصصان در بیماری افسردگی ماژور عوامل ارثی و ژنتیکی، همچنین فعل و انفعالات شیمایی و در آخر عوامل محیطی موثر هستند.
از دلائل مهمی که باعث ابتلا به افسردگی می شود نشخوار ذهنی است که زیرمجموعه ای از اختلالات اضطرابی است و در بعضی افراد، مضطرب شدن باعث نشخوار ذهنی می شود. به این معنا که شخص با مشغول شدن به یک موضوع و مدام به آن فکر کردن بارها و بارها به سمت نشخوار ذهنی می رود. فکر کردن به آن موضوع و موضوعات دیگر منفی و آزار دهنده برای او تبدیل به یک وسواس فکری عملی و عادت می شود.
شخصی که چنین وضعیتی دارد دائما به یک موضوع آزار دهنده که اغلب به گذشته مربوط می شود، فکر می کند. شاید ابتدا فقط یک دغدغه ذهنی بنظر بیایید و ناخودآگاه اتفاق بیفتد اما زمانی که به کررات تکرار می شود و موضوع در ذهن بزرگ می شود وارد آگاهی مغز بیمار شده و زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد. زیرا نشخوار ذهنی بر اتفاقات و افکار منفی گذشته متمرکز است و با بدبینی و منفی بافی همراه است. بنابراین جلوی منطق و حل سازنده مشکلات را می گیرد.
افسردگی ماژور زیرشاخه ای از اختلال افسردگی است. بنابر این در درمان بصورت تقریبی در یک طیف قرار می گیرند و دو راهکار درمانی برای آن پیشنهاد می شود. که شامل دارو درمانی (در تخصص روانپزشک) و روان درمانی که (در تخصص روانشناس، روان درمانگر)است. در مواردی هم بیمار از هر دو روش به صورت همزمان کمک می گیرد. برای کسب آگاهی بیشتر از روند درمان افسردگی کلیک کنید.
داروهایی که برای رفع افسردگی استفاده می شوند با تاثیر بر کارد مغز و گیرنده های عصبی شخص را به حالت سلامت بر می گردانند.
از داروهایی که برای درمان افسردگی ماژور استفاده می شوند، در ابتدا داروهای سه حلقه ای (TCA) بودند که در دهه پنجاه کشف و استفاده شدند. کاربرد اصلی آنها هم درمان افسردگی است که البته FDA (اداره مواد غذایی و دارویی آمریکا)این گروه دارو را فقط مناسب درمان افسردگی ماژور می دانست. اما بعدها از داروهای دیگر مانند مهار کننده های بازجذب سروتونین (SSRI)، بازدارنده های بازجذب سروتونین و دوپامین (SNRI) و بازدارنده های بازجذب نوراپی نفرین (NRI) در درمان بیماری افسردگی ماژور استفاده می شود.
برای مهار بازجذب سروتونین از داروهای سه حلقه ای استفاده می شود که از داروهایی هستند که مانع بازجذب سروتونین شده و با بلاک کردن انتقال دهنده های عصبی به بهبودی افسردگی کمک می کنند. ضد افسردگی های سه حلقه ای با ایجاد تغییراتی در شیمی مغز و بهبود ارتباط بین نورون ها به بهبود افسردگی و خلق و خو کمک می کنند .از این دارها در درمان بیماری های دیگر نظیر شب اداری، بی خوابی و درد نورژاتیک هم استفاده می شود. از مهمترین داروهای این گروه می توان از آمی تریپتیلین، نورتریپتیلین و دوکسپین نام برد
سروتونین یک ماده شیمیایی مورد نیاز بدن که در معز و روده و پلاکت های خون تولید می شود و میزان آن در تنظیم خلق و خو و کارکرد معده و میل جنسی موثر است . بنابراین کمبود آن موجب افسردگی و کاهش کیفت زندگی بیمار می شود. و این دسته داروها از طریق جلوگیری از بازجذب سروتونین در گیرنده های عصبی میزان سروتونین برون سلولی را افزایش می دهند. سروتونین انتقال دهنده عصبی مغز است که وظیفه تنظیم خلق و خو را به عهده دارد.
کمبود نوراپی نفرین در گیرنده های عصبی باعث اختلال فراموشی، حواس پرتی و عدم تمرکز و افسردگی اساسی می شود. کارکرد این بازدارنده ها مهار بازجذب آدرنالین یا همان نوراپی نفرین برای پیام رسان های نوراپی نفرین است و از این طریق به درمان افسردگی کمک می کند.
یکی دیگر از راهکارها برای درمان افسردگی ماژور است. در این روش بیمار به یک روان درمانگر مراجعه می کند از شرایط و علائم بیماری خود صحبت می کند و مشکلش را با روان شناس مربوطه مطرح می کند. روان درمانگر هم با توجه به شرایط بیمار، مدتی که بیمار در وضعت بیماری بوده، حالات و نشانه هایی که در فرد می بیند، میزان وخامت حال بیمار، برنامه مشخصی به او می دهد و روی معضلات و مشکلات شخص افسرده کار می کند. در جلسات متعدد وضعیت روحی بیمار را ارزیابی می کند.
میزان بهبودی را چک می کند. اگر نیاز به راهکارهای خاصی باشد، ارائه می دهد. معمولا درمان نیاز به جلسات متعددی دارد که ممکن است تا 20 جلسه یا بیشتر طول بکشد. که طول درمان به میزان پیشرفت بیماری و همچنین همکاری بیمار با روان درمانگر بستگی دارد.
یک شیوه سومی هم برای درمان افسردگی ماژور وجود دارد که نسبت به دو روش قبلی یک مزیت دارد و آن این که وقتی فرد هم زمان بتواند از دارو و کمک حرفه ای استفاده کند، سریعتر و بهتر نتیجه می گیرد. زیرا در کنار داروهایی که مصرف می کند از نعمت دریافت راهکارهای رفتاری بهره مند می شود.
مشاوره می تواند راه هایی برای حل مسائل ارائه دهد که به ذهن بیمار نمی رسد. افسردگی، بیماری روحی است که می تواند بسیار روی کیفیت تمرکز و قدرت تحلیل، چاره یابی و قابلیت های فکری منطقی تاثیر منفی بگذارد. فرد افسرده در زمان افسردگی از نظر روحی در وضعیت نامناسبی است و به لحاظ منطقی تا حدودی دور از دسترس. پس طبیعی است که به تنهایی نتواند به راه حل های درمان، حل مشکلات و تغییر زندگی و هزار راه جایگزین فکر کند و یا اقدامی در این زمینه ها انجام دهد. اما اگر اولین اقدام که همان مراجعه برای درمان است توسط او انجام گیرد مسیر برای بهبودی هموار می شود.
در پایان توصیه می شود اگر در زمره بیماران افسرده هستید، یا با مشاهده علائم بیماری و مقایسه آن با حالات روحی خود، به این نتیجه رسیدید که ممکن است در طیف بیماری های افسردگی جای بگیرید، حتما برای آن اقدامی موثر انجام دهید. بیمار افسرده در تصمیم گیری ها جدی نیست و در انجام کارها تعلل می کند و شاید اصلا متوجه حالات خود نباشد اما اگر نشانه ها را می بینید این را هم می دانید که دانستن باعث می شود با خودآگاهی نسبت به شرایط و بیماری خود برخورد کنید و تصمیم بگیرید بر رخوت خود غلبه کنید و مشکل را حل کنید.در این زمینه صحبت با یک مشاوره روانشناسی می تواند تاثیر زیادی در بهبود روند درمان داشته باشد.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*