
- نویسنده : دکتر فرزاد طباطبایی
موسیقی درمانی در روانشناسی، نوعی هنر درمانی است که از موسیقی برای بهبود و حفظ سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد استفاده می کند. شامل طیف گسترده ای از فعالیت ها مانند گوش دادن به موسیقی، آواز خواندن و نواختن یک آلت موسیقی می باشد. این نوع درمان توسط یک درمانگر آموزش دیده تسهیل میشود و اغلب در بیمارستانها، مراکز توانبخشی، مدارس، مراکز تربیت و اصلاح رفتار، خانههای سالمندان و آسایشگاهها مورد استفاده قرار می گیرد.
مشارکت موسیقی در درمان همچنین به مردم کمک می کند تا از لحاظ جسمی و به طور فیزیکی درگیر فرایند درمان بشوند. به دلیل اگاهی از شکل بازی و حرکت سازنده و موثر جسمانی، این حرکات می تواند به طور چشمگیری وضعیت ذهنی فرد را بهبود ببخشد. چرا که آن ها در تلاش برای بیان احساسات شیوه ای خاص محسوب می شوند. موسیقی درمانی می تواند انواع مختلفی از درمان با موسیقی را شامل شود. یک درمانگر موسیقی با گوش دادن به موسیقی خاص در کنار بیمار، حرکت عامدانه بدنی با هدف درمان با موسیقی، پخش موسیقی، نواختن موسیقی و ساختن موسیقی خلاقانه شخصی، با بیمار خود کار کند و از تاثیر موسیقی بر مغز در درمان بیماری ها بهره ببرد.
هنگامی که گروه های موسیقی دوره گرد برای جانبازان بستری شده در بیمارستان در طول و پس از هر دو جنگ جهانی سازهای موسیقی نواختند، پزشکان به تأثیرات قدرتمند موسیقی بر روند بهبودی پی بردند و درخواست کردند که نوازندگان حرفه ای در بیمارستان ها استخدام شوند. این امر نیاز به آموزش تخصصی در ارائه مناسب موسیقی به عنوان یک روش درمانی را بیش از پیش ضروری کرد. به تدریج، کالج ها و دانشگاه ها شروع به گنجاندن موسیقی درمانی به عنوان بخشی از برنامه درسی خود کردند که با دانشگاه ایالتی میشیگان در سال ۱۹۴۴ شروع شد.
در سال ۱۹۵۰، اولین سازمان حرفه ای بزرگ برای موسیقی درمانگران تشکیل شد و به عنوان انجمن ملی موسیقی درمانی ان ای ام تی شناخته شد. در سال ۱۹۹۸، انجمن موسیقی درمانی آمریکا (AMTA) از ادغام بین NAMT و انجمن موسیقی درمانی آمریکا تشکیل شد. AMTA بر افزایش آگاهی و دسترسی به خدمات موسیقی درمانی و در عین حال ارتقای پیشرفت آموزش، استانداردهای حرفه ای و تحقیقات در زمینه موسیقی درمانی تمرکز دارد.
روشی که مغز هنگام پخش موسیقی واکنش نشان می دهد، بخش هایی از مغز را که مسئول کنترل مهارت های حرکتی ظریف هستند و آن هایی که مسئول پاسخ های عاطفی و شناختی هستند، درگیر می کند. در کل، موسیقی درمانی و موسیقی پزشکی دارای اثرات باور نکردنی برای ارائه به بیماران در حال مبارزه با بسیاری از بیماری های ذهنی یا فیزیکی به شمار می رود. آن ها حتی در بسیاری از روش ها به شکلی مشابه این هدف را قابل دستیابی می کنند.
موسیقی درمانی میتواند عملکرد شناختی، اجتماعی، عاطفی و حرکتی را ارزیابی کرده و آن را تقویت کند. مطالعات نتایج مثبتی را در بین افرادی که مشکلات ذهنی یا جسمی، آسیبهای مغزی یا بیماری آلزایمر دارند، نشان دادهاند. این نوع درمان همچنین در درمان و کاهش علائم و دردهای بیماریهای جسمانی مانند سرطان و فشار خون بالا استفاده شده است.
اثرات مثبت موسیقی درمانی به افرادی که با مشکلات جسمی و روانی شدید یا طولانیمدت مقابله میکنند محدود نمیشود و این درمان میتواند در موقعیتهای مختلف برای افراد مفید باشد. موسیقی اغلب برای کاهش اضطراب و درد در بین مادران در حال زایمان استفاده میشود. همچنین با بهبود سطح عزت نفس، خودپنداره، ارتباط کلامی، رفتار اجتماعی، مهارتهای اجتماعی شدن، انسجام گروهی و مهارتهای مقابله همراه است.
اعضای گروه در یک دایره با یک طبل دستی می نشینند در حالی که درمانگر آن ها را در فعالیتهای طبلزنی هدایت میکند، اعضای گروه ترغیب می شوند در یک زمان یا همه به یکباره بر تنبک ضربه بزنند. ممکن است از کسانی که بخشی از دایره هستند خواسته شود با نواختن ریتمی بر روی طبل، احساس خود را بیان کنند یا ممکن است از گروه خواسته شود که موسیقی را به عنوان ابزاری برای افزایش انسجام گروه، بداهه نوازی کنند. موسیقی در تصاویر هدایت شده یا تکنیکهای آرام سازی خود پیشرونده عضلانی گنجانده می شود تا اثربخشی این روشها افزایش یابد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد موسیقی درمانی در کودکان اوتیسم کلیک کنید.
موسیقی درمانی می تواند به صورت فردی یا گروهی توسط درمانگر یا شخص در حال درمان انتخاب و انجام شود. یک موسیقی درمانگر عموماً مطمئن میشود که نوع و حالت فرم انتخابی موسیقی و همچنین زمانبندی مداخله موسیقی، برای برآوردن نیازها و اهداف فرد در درمان مناسب است. هنگام معرفی موسیقی، درمانگران اغلب انتخابهای خود را بر اساس اصل Iso قرار میدهند که بیان میکند اگر موسیقی با شرایط فعلی یک فرد مطابقت داشته باشد، احتمالاً تأثیر بیشتری خواهد داشت. بنابراین درمانگران سعی میکنند اطمینان حاصل کنند که اشعار و ملودی یک قطعه موسیقی انتخاب شده به خوبی با خلق و خوی و وضعیت روانی فرد تحت درمان، مطابقت داشته باشد.
در بیمارانی که از سکته ها بهبود می یابند، موسیقی یک منبع فوق العاده مفید به شمار می رود. به دلیل اینکه مغز به نحو متفاوتی آن را پردازش می کند. بخشی از مغز، موسیقی را به همان شکلی پردازش می کند که زبان را پردازش می کند. این مساله باعث می شود که موسیقی یک منبع عالی برای بیماران نجات یافته از سکته مغزی باشد.
به طور کلی موسیقی پزشکی را می توان از موسیقی درمانی متمایز کرد. به این صورت که عمدتا در آن افرادی که درمان پزشکی با موسیقی را ارائه می کنند، نیازی به دریافت گواهینامه به عنوان موسیقی درمانگر ندارند. پزشکی موسیقی یک دوره گسترده تر بوده که شامل شرایطی است مانند اینکه پزشک از موسیقی در مراقبت از بیمار استفاده می کند، حتی اگر آن ها یک درمانگر معتبر موسیقی نباشند.
موسیقی کاملا شامل چیزهایی می شود که در یک جلسه درمانی به دنبال آن هستید. با این حال، کسانی که پزشکی موسیقی را ارائه می کنند، نمی توانند شرایط بیمار و درمان او را به همان شیوه ای که یک درمانگر موسیقی بطور تخصصی مورد بررسی قرار می دهند ارزیابی کنند. درمانگران موسیقی گواهینامه یا دوره های مشابه در موسیقی و روانشناسی را دریافت کرده اند.
یکی از این روشها، که به روش Bonny Method of Guided Picture and Music (GIM) معروف است، هدفش تسهیل بحث است. درمانگر، موسیقی می نوازد و از بیمار می خواهد تصاویری را که به ذهنش می رسد توصیف کند. کارآزماییها فواید موسیقی درمانی را پیدا کردهاند، اما نحوه عملکرد آن هنوز نامشخص است. با استفاده از GIM به عنوان تمرکز خود، تیمی به رهبری دو متخصص از دانشگاه آنگلیا راسکین در بریتانیا، پروفسور یورگ فاشنر و کلمنس مایدوف که یافته های آن ها در مجله Frontiers in Psychology منتشر شده است.
فواید نوع خاصی از موسیقی اغلب به ترجیحات فرد و شرایطی که آن فرد تجربه میکند بستگی دارد و برخی از فرمهای موسیقی در واقع ممکن است باعث تحریک بیشتر شوند. برای دستیابی به موفقیت با موسیقی درمانی، یک درمانگر احتمالاً باید مطمئن شود که ترجیحات موسیقیایی فرد در درمان در نظر گرفته شده است.
هنگامی که افراد ابراز کلامی احساسات خود را دشوار می بینند، علاقه و مشارکت بیشتری در موسیقی درمانی در قیاس با روش های سنتی تر درمان، نشان می دهند. هیچ پیش زمینه ای از موسیقی نیاز نیست تا شخص از این رویکرد بهره مند شود. از آنجایی که موسیقی میتواند احساسات مثبت را برانگیزد و مراکز پاداش را در مغز تحریک کند، موسیقی درمانی در روانشناسی در صورتی که به طور حرفه ای و زیر نظر مشاوره روانشناسی انجام شود، اغلب میتواند علائم نگرانیهای مربوط به سلامت روان را کاهش دهد.
موسیقی درمانی چیست؟
موسیقی درمانی بسیار شبیه به هر نوع دیگری از درمان است. هدف آن کمک به بیمار از طریق هر گونه تلاش روانشناختی یا عاطفی است که در هر زمان معین فرد به اشکال مختلف با آن مواجه می شود. در موسیقی درمانی نه تنها هدف این است که فرد ترغیب شود احساسات پیچیده را بیان کند بلکه سپس آن ها را در صورت امکان، حل و فصل کند. موسیقی درمانی اساسا با تمام آن جنبه های درمانی که شما در یک جلسه درمان معمولی روبرو می شوید، اثرگذار واقع می شود. با این تفاوت که به شیوه موسیقی و شرایط حاکم بر آن، کمک را ارائه می کند. علاوه بر این موسیقی در درمان اغلب مردم به نحوی موثر است تا وقتی با یک درمانگر یا مشاوره تلفنی فردی صحبت می کنند، به راحتی احساس امنیت کنند؛ همین امر می تواند یک تجربه القاء اضطراب باشد.مشارکت موسیقی در درمان همچنین به مردم کمک می کند تا از لحاظ جسمی و به طور فیزیکی درگیر فرایند درمان بشوند. به دلیل اگاهی از شکل بازی و حرکت سازنده و موثر جسمانی، این حرکات می تواند به طور چشمگیری وضعیت ذهنی فرد را بهبود ببخشد. چرا که آن ها در تلاش برای بیان احساسات شیوه ای خاص محسوب می شوند. موسیقی درمانی می تواند انواع مختلفی از درمان با موسیقی را شامل شود. یک درمانگر موسیقی با گوش دادن به موسیقی خاص در کنار بیمار، حرکت عامدانه بدنی با هدف درمان با موسیقی، پخش موسیقی، نواختن موسیقی و ساختن موسیقی خلاقانه شخصی، با بیمار خود کار کند و از تاثیر موسیقی بر مغز در درمان بیماری ها بهره ببرد.
تاریخچه موسیقی درمانی
موسیقی برای قرن ها به عنوان یک ابزار درمانی مورد استفاده قرار گرفته است و نشان داده شده است که بر بسیاری از نواحی مغز، از جمله نواحی درگیر در احساسات، شناخت، احساس و ادراک و حرکت تأثیر می گذارد. این واقعیت، همراه با ماهیت جذاب موسیقی و تنوع فرمهای آن، موسیقی را در درمان طیف وسیعی از مشکلات جسمی و اختلالات روانی، از جمله افسردگی، اضطراب و فشار خون به طور منحصربه فردی مؤثر می سازد.هنگامی که گروه های موسیقی دوره گرد برای جانبازان بستری شده در بیمارستان در طول و پس از هر دو جنگ جهانی سازهای موسیقی نواختند، پزشکان به تأثیرات قدرتمند موسیقی بر روند بهبودی پی بردند و درخواست کردند که نوازندگان حرفه ای در بیمارستان ها استخدام شوند. این امر نیاز به آموزش تخصصی در ارائه مناسب موسیقی به عنوان یک روش درمانی را بیش از پیش ضروری کرد. به تدریج، کالج ها و دانشگاه ها شروع به گنجاندن موسیقی درمانی به عنوان بخشی از برنامه درسی خود کردند که با دانشگاه ایالتی میشیگان در سال ۱۹۴۴ شروع شد.
در سال ۱۹۵۰، اولین سازمان حرفه ای بزرگ برای موسیقی درمانگران تشکیل شد و به عنوان انجمن ملی موسیقی درمانی ان ای ام تی شناخته شد. در سال ۱۹۹۸، انجمن موسیقی درمانی آمریکا (AMTA) از ادغام بین NAMT و انجمن موسیقی درمانی آمریکا تشکیل شد. AMTA بر افزایش آگاهی و دسترسی به خدمات موسیقی درمانی و در عین حال ارتقای پیشرفت آموزش، استانداردهای حرفه ای و تحقیقات در زمینه موسیقی درمانی تمرکز دارد.

موسیقی درمانی در روانشناسی
موسیقی درمانی به سادگی عبارت "گوش دادن به موسیقی" نیست. موسیقی درمانی، شامل نوشتن موسیقی، پخش موسیقی و گوش دادن به مخلوطی از موسیقی زنده یا ضبط شده است. این روش بسیار جامع تر از استفاده از موسیقی پزشکی در درمان بیماران است و در واقع به آن ها در بیان احساسات خود کمک می کند. به جای گوش دادن به موسیقی، که هر کسی می تواند به تنهایی انجام دهد، درگیر شدن در یک جلسه موسیقی درمانی به معنای ترکیب اثرات مثبت یک جلسه درمان و گوش دادن به موسیقی و جذب موسیقی از طریق تحلیل آن است.روشی که مغز هنگام پخش موسیقی واکنش نشان می دهد، بخش هایی از مغز را که مسئول کنترل مهارت های حرکتی ظریف هستند و آن هایی که مسئول پاسخ های عاطفی و شناختی هستند، درگیر می کند. در کل، موسیقی درمانی و موسیقی پزشکی دارای اثرات باور نکردنی برای ارائه به بیماران در حال مبارزه با بسیاری از بیماری های ذهنی یا فیزیکی به شمار می رود. آن ها حتی در بسیاری از روش ها به شکلی مشابه این هدف را قابل دستیابی می کنند.
1-موسیقی درمانی در روانشناسی | کاهش علائم
علائم بیماری هایی مانند افسردگی، نگرانیهای مربوط به اختلالات خلقی، اضطراب، روانگسیختگی، وابستگی به مواد، اوتیسم، مسائل شخصیتی، بیخوابی، دمانس یا زوال عقل تحت تاثیر موسیقی درمانی بهبودی نشان می دهد.موسیقی درمانی میتواند عملکرد شناختی، اجتماعی، عاطفی و حرکتی را ارزیابی کرده و آن را تقویت کند. مطالعات نتایج مثبتی را در بین افرادی که مشکلات ذهنی یا جسمی، آسیبهای مغزی یا بیماری آلزایمر دارند، نشان دادهاند. این نوع درمان همچنین در درمان و کاهش علائم و دردهای بیماریهای جسمانی مانند سرطان و فشار خون بالا استفاده شده است.
اثرات مثبت موسیقی درمانی به افرادی که با مشکلات جسمی و روانی شدید یا طولانیمدت مقابله میکنند محدود نمیشود و این درمان میتواند در موقعیتهای مختلف برای افراد مفید باشد. موسیقی اغلب برای کاهش اضطراب و درد در بین مادران در حال زایمان استفاده میشود. همچنین با بهبود سطح عزت نفس، خودپنداره، ارتباط کلامی، رفتار اجتماعی، مهارتهای اجتماعی شدن، انسجام گروهی و مهارتهای مقابله همراه است.
2-موسیقی درمانی در روانشناسی | سکته
وقتی فردی پس از سکته در برقراری ارتباط با مشکل مواجه میشود، خواندن کلمات یا عبارات کوتاهی که روی یک ملودی ساده تنظیم شدهاند، اغلب میتواند به تولید گفتار کمک کرده و روانی آن را افزایش دهد. فردی که مهارتهای حرکتی ضعیفی دارد، چه در اثر سکته و چه در اثر عوامل دیگر بیماری، ممکن است مهارتهای حرکتی ظریف خود را با نواختن ملودیهای ساده روی پیانو یا زدن ریتم روی پدهای درام بهبود بخشد. گوش دادن به یک محرک ریتمیک، مانند مترونوم، همچنین میتواند به فرد کمک کند تا تمرین حرکات بدنی خود را آغاز و هماهنگ کند و زمانبندی درستی را برای واکنش ها پیش بینی کند.3-موسیقی درمانی در روانشناسی | اوتیسم
درمانگر یک قطعه موسیقی را برای کودکان مبتلا به اوتیسم که مهارت های اجتماعی محدودی دارند پخش می کند و از آن ها می خواهد که وضعیت عاطفی فردی که موسیقی را ایجاد کرده یا شخصی که آن را می نوازد تصور کنند. انجام این کار می تواند به فرد مبتلا به اوتیسم کمک کند تا توانایی در نظر گرفتن احساساتی را که دیگران تجربه می کنند تقویت کند. حلقههای نوازندگی گروهی برای القای آرامش، ایجاد خروجی برای احساسات و تقویت ارتباط اجتماعی بین اعضای یک گروه استفاده شده است.اعضای گروه در یک دایره با یک طبل دستی می نشینند در حالی که درمانگر آن ها را در فعالیتهای طبلزنی هدایت میکند، اعضای گروه ترغیب می شوند در یک زمان یا همه به یکباره بر تنبک ضربه بزنند. ممکن است از کسانی که بخشی از دایره هستند خواسته شود با نواختن ریتمی بر روی طبل، احساس خود را بیان کنند یا ممکن است از گروه خواسته شود که موسیقی را به عنوان ابزاری برای افزایش انسجام گروه، بداهه نوازی کنند. موسیقی در تصاویر هدایت شده یا تکنیکهای آرام سازی خود پیشرونده عضلانی گنجانده می شود تا اثربخشی این روشها افزایش یابد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد موسیقی درمانی در کودکان اوتیسم کلیک کنید.
روند یک جلسه موسیقی درمانی
روشهای مداخله ای که در موسیقیدرمانی به کار میروند به طور کلی به تکنیکهای فعال و پذیرا تقسیم می شود. وقتی شخصی در حال ساخت موسیقی است، چه با آواز خواندن، نواختن آلات موسیقی، آهنگسازی یا چه با بداهه نوازی، از تکنیک های فعال موسیقی درمانی استفاده می کند. از سوی دیگر، تکنیکهای دریافتی شامل گوش دادن به موسیقی و پاسخ دادن به آن است. مانند رقص یا تجزیه و تحلیل اشعار ترانه. تکنیکهای فعال و پذیرا اغلب در طول درمان با هم ترکیب میشوند و هر دو به عنوان نقطه شروع برای بحث درباره احساسات، ارزشها و اهداف استفاده میشوند.موسیقی درمانی می تواند به صورت فردی یا گروهی توسط درمانگر یا شخص در حال درمان انتخاب و انجام شود. یک موسیقی درمانگر عموماً مطمئن میشود که نوع و حالت فرم انتخابی موسیقی و همچنین زمانبندی مداخله موسیقی، برای برآوردن نیازها و اهداف فرد در درمان مناسب است. هنگام معرفی موسیقی، درمانگران اغلب انتخابهای خود را بر اساس اصل Iso قرار میدهند که بیان میکند اگر موسیقی با شرایط فعلی یک فرد مطابقت داشته باشد، احتمالاً تأثیر بیشتری خواهد داشت. بنابراین درمانگران سعی میکنند اطمینان حاصل کنند که اشعار و ملودی یک قطعه موسیقی انتخاب شده به خوبی با خلق و خوی و وضعیت روانی فرد تحت درمان، مطابقت داشته باشد.
ترانه سرایی
ترانه سرایی معمولاً در موسیقی درمانی مورد استفاده قرار می گیرد و ممکن است شامل نوشتن آهنگ های اصلی یا اصلاح آهنگ های موجود باشد که مورد دوم رویکردی ساختارمندتر برای نوشتن است. ممکن است یک فرد با تغییر برخی از کلمات یا خطوط، افزودن ابیات جدید یا نوشتن اشعار کاملاً جدید برای مطابقت با آهنگ موجود، آهنگی را تغییر داده و به طور شخصی سازی شده خلق کند. در مواردی که آهنگها آزادانه سروده میشوند، درمانگر احساس یا موضوعی را به عنوان نقطه شروع ارائه می کند.موسیقی درمانی و موسیقی پزشکی
در حالی که موسیقی درمانی music therapy و موسیقی به عنوان یک داروی پزشکی music medicine دارای شباهت های زیادی هستند و به وضوح در بسیاری از شیوه های مشابه ریشه دارند، اهداف و نتایج متفاوتی را دنبال می کنند. اکنون عبارت موسیقی درمانی بسیار بیشتر از موسیقی پزشکی شنیده می شود و عبارت رایج تری می باشد. پزشکی موسیقی هنوز در مراحل اولیه رشد خود، حتی بیشتر از موسیقی درمانی، اخیرا به پیش زمینه های گفتگو درمانی راه پیدا کرده است.موسیقی پزشکی
پزشکی موسیقی بیشتر بر مزایای بالینی تمرکز می کند. مزایایی که می تواند در بهبودی جسمانی بیماران اثر داشته باشد. تحقیقات همچنان درباره اثرگذاری این شیوه ادامه دارد. در حال حاضر شناخت از میزان تاثیر پزشکی موسیقی بسیار کمتر از موسیقی درمانی است. در پزشکی موسیقی، در درجه اول تمرکز بر نظارت روی این مساله است که چگونه موسیقی بر بیماران مبتلا به اختلالات عصبی تاثیر می گذارد. یافته های تحقیقات در پزشکی موسیقی، اثرات باور نکردنی بر روی بیماران را نشان می دهد. به طور خاص در بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون، موسیقی می تواند به کاهش لرزش ها کمک کند. اثرات فیزیکی موسیقی الهام بخش است و یکی از مثبت ترین اثرات در این بیماران همین بعد جسمی می باشد.در بیمارانی که از سکته ها بهبود می یابند، موسیقی یک منبع فوق العاده مفید به شمار می رود. به دلیل اینکه مغز به نحو متفاوتی آن را پردازش می کند. بخشی از مغز، موسیقی را به همان شکلی پردازش می کند که زبان را پردازش می کند. این مساله باعث می شود که موسیقی یک منبع عالی برای بیماران نجات یافته از سکته مغزی باشد.
به طور کلی موسیقی پزشکی را می توان از موسیقی درمانی متمایز کرد. به این صورت که عمدتا در آن افرادی که درمان پزشکی با موسیقی را ارائه می کنند، نیازی به دریافت گواهینامه به عنوان موسیقی درمانگر ندارند. پزشکی موسیقی یک دوره گسترده تر بوده که شامل شرایطی است مانند اینکه پزشک از موسیقی در مراقبت از بیمار استفاده می کند، حتی اگر آن ها یک درمانگر معتبر موسیقی نباشند.
تفاوت بین درمان های موسیقی
سوال مهم این است که چگونه موسیقی درمانی و پزشکی موسیقی همپوشانی دارند و در عین حال، در عمل متفاوت هستند؟ در حالی که شباهت های زیادی بین موسیقی درمانی و پزشکی موسیقی وجود دارد، آن ها در برخی از روش ها متمایز و متفاوت هستند. موسیقی درمانی، مراقبت های جامع تر و جذاب تری برای بیماران ارائه می دهد تا به درمان پزشکی بپردازد. به کار گیری اصطلاح طب مکمل برای جایگزینی موسیقی بیشتر از این بابت است که یک اصطلاح مورد استفاده برای توصیف زمانی است که یک پزشک از موسیقی در جریان درمان بیمار استفاده می کند. موسیقی درمانی، در مقایسه با موسیقی پزشکی، از موسیقی به طور کامل استفاده می کند.تفاوت اصلی
با تمام همپوشانی های موجود در به جا گذاشتن اثرات درمانی، ضروری است که تفاوت های اصلی این دو روش درک شوند؛ و آن این است که پزشکی موسیقی پاسخ تمام و کمالی به هر آنچه که ممکن است بیمار در حال مبارزه، از گوش دادن به موسیقی دنبال آن باشد به دست ندهد. در مقایسه با موسیقی درمانی دسترسی به اهداف کمتری را ارائه می دهد. متخصصان موسیقی، ابزار و منابع زیادی برای کمک به بیماران دارند.موسیقی کاملا شامل چیزهایی می شود که در یک جلسه درمانی به دنبال آن هستید. با این حال، کسانی که پزشکی موسیقی را ارائه می کنند، نمی توانند شرایط بیمار و درمان او را به همان شیوه ای که یک درمانگر موسیقی بطور تخصصی مورد بررسی قرار می دهند ارزیابی کنند. درمانگران موسیقی گواهینامه یا دوره های مشابه در موسیقی و روانشناسی را دریافت کرده اند.

نحوه عملکرد موسیقی درمانی
یک مطالعه جدید، مکانیسمهای مغزی که در پس مزایای موسیقی درمانی وجود دارد را آشکار میکند. موسیقی، درمان قدرتمندی است. در واقع، اساس یک نوع درمان را تشکیل می دهد که به درستی «موسیقی درمانی» نامیده می شود. در طول جلسات، یک موسیقیدرمانگر سعی میکند با مراجع خود پیوند برقرار کند تا بهزیستی و اعتماد به نفس، مهارتهای ارتباطی، آگاهی و توجه را بهبود بخشد. انواع مختلفی از موسیقی درمانی وجود دارد. برخی شامل گوش دادن به موسیقی آرامش بخش در حین صحبت کردن هستند. برخی دیگر شامل ساخت موسیقی با سازها هستند که می تواند به ویژه برای کسانی که در برقراری ارتباط کلامی مشکل دارند مؤثر باشد.یکی از این روشها، که به روش Bonny Method of Guided Picture and Music (GIM) معروف است، هدفش تسهیل بحث است. درمانگر، موسیقی می نوازد و از بیمار می خواهد تصاویری را که به ذهنش می رسد توصیف کند. کارآزماییها فواید موسیقی درمانی را پیدا کردهاند، اما نحوه عملکرد آن هنوز نامشخص است. با استفاده از GIM به عنوان تمرکز خود، تیمی به رهبری دو متخصص از دانشگاه آنگلیا راسکین در بریتانیا، پروفسور یورگ فاشنر و کلمنس مایدوف که یافته های آن ها در مجله Frontiers in Psychology منتشر شده است.
محدودیتهای موسیقی درمانی
موسیقی درمانی عموماً نتایج مثبتی به همراه دارد اما به عنوان یک درمان مستقل برای مسائل جدی پزشکی و روانپزشکی توصیه نمیشود. در حالی که موسیقی ممکن است به کاهش برخی از علائم این شرایط کمک کند، اشکال دیگر درمان مانند دارو، فیزیوتراپی یا روان درمانی نیز ضروری خواهند بود. علاوه بر این، در حالی که هر شکلی از موسیقی به طور مؤثر در موسیقی درمانی استفاده می شود، همه افراد هر نوع موسیقی را درمانی نمی دانند.فواید نوع خاصی از موسیقی اغلب به ترجیحات فرد و شرایطی که آن فرد تجربه میکند بستگی دارد و برخی از فرمهای موسیقی در واقع ممکن است باعث تحریک بیشتر شوند. برای دستیابی به موفقیت با موسیقی درمانی، یک درمانگر احتمالاً باید مطمئن شود که ترجیحات موسیقیایی فرد در درمان در نظر گرفته شده است.
سخن اخر
موسیقی درمانی در روانشناسی می تواند برای بسیاری از افراد مفید باشد. ماهیت متنوع موسیقی به این معنی است که میتوان آن را در درمان نگرانیهای جسمی و روانی به کار برد. در برخی موارد، استفاده درمانی از موسیقی توانسته است به روشهایی به مردم کمک کند که سایر اشکال درمانی نتوانسته اند. زیرا موسیقی درمانی قادر است پاسخهایی را ایجاد کند که ممکن است از طریق اشکال سنتیتر درمان، ظاهر نشود.هنگامی که افراد ابراز کلامی احساسات خود را دشوار می بینند، علاقه و مشارکت بیشتری در موسیقی درمانی در قیاس با روش های سنتی تر درمان، نشان می دهند. هیچ پیش زمینه ای از موسیقی نیاز نیست تا شخص از این رویکرد بهره مند شود. از آنجایی که موسیقی میتواند احساسات مثبت را برانگیزد و مراکز پاداش را در مغز تحریک کند، موسیقی درمانی در روانشناسی در صورتی که به طور حرفه ای و زیر نظر مشاوره روانشناسی انجام شود، اغلب میتواند علائم نگرانیهای مربوط به سلامت روان را کاهش دهد.