
- نویسنده : دکتر فرزاد طباطبایی
خوشحال می شویم برای دیدن ویدیوهای مرتبط با غلبه بر کمال گرایی پیج اینستاگرام دکتر فرزاد طباطبایی را دنبال کنید.
افراد دارای ویژگی کمال گرایی برای خود اهدافی تعیین میکنند، سپس طوری رفتار میکنند که گویی رسیدن به این اهداف تمام دنیای آنها است. چنانچه به هدف خود نرسند، برایشان نپذیرفتی و غیر قابل بخشش میشود. استبداد بایدهایی که به زندگی خود اعمال میکنند زمینه ساز تبدیل کمال گرایی بهنجار به کمال گرایی نابهنجار میشود. تشدید ویژگیهای کمال گرایی برای آنها در زندگی مشکلاتی در روابط میان فردی، شغل، تحصیل، ازدواج و... به وجود میآورد. اگر احساس میکنید فردی کمال گرا هستید، بهتر است از آن در مسیر مطلوب و درست استفاده کنید و از فواید آن بهرهمند شوید. آگاهی از راههای غلبه بر کمال گرایی نابهنجار به شما در این مسیر کمک میکند. برای کسب اطلاعات در زمینه اختلالات شخصیت کلیک کنید.
معنای کمال گرایی و برتری جویی
تلاش برای برتری، انگیزه اصلی انسان در جهت رشد و حرکت است. برتر بودن یعنی فراتر رفتن از آنچه اکنون هستید. برتری طلبی لزوماً به معنی کسب افتخار اجتماعی، تسلط یا رهبری در جامعه نیست. کمال گرایی آرمانی است که در ذهن انسانها ایجاد میشود و آنها در صورتی میتوانند زندگی کنند که به آرمانهایشان تحقق بخشند. اما همیشه این برتری طلبی از شیوه کارآمد خود تحقق نمییابد. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه برتری طلبی کلیک کنید.
اینفوگرافیک غلبه بر کمال گرایی
کمال گرایان به چه صورت مشخص میشوند؟
نگاه کمال گرایانه افراد پیامدهایی را در ابعاد مختلف زندگی آنها در پی دارد. برخی ویژگیهایی که در اغلب کمال گرایان مشخص هستند عبارتند از:
- اضطراب و افسردگی
- انزوای اجتماعی و علایق محدود
- بی خوابی، خستگی، گرفتگی عضلات
- تمرکز پایین، خود سرزنشگری و عزت نفس پایین
- چک کردن مکرر و تکرار یک تکلیف
منظور از کمال گرایی نابهنجار چیست؟
در حقیقت کمال گرایان نابهنجار افرادی با عقاید محکم و ثابت هستند که انعطاف ناپذیری ویژگی بارز آنها است. تلاش برای کمال گرایی جنبه ذاتی انسان محسوب میشود، اما هنگامی که مرزها شکسته میشوند مفهوم کمال گرایی تغییر میکند و در واقع به به افکار و رفتارهای خود تخریب گرایانهای تبدیل میشود که هدف آنها رسیدن به اهداف به شدت افراطی و غیر واقع گرایانه است و در بسیاری موارد بروز اختلال شخصیت در فرد را به همراه دارد.
کمال گرایان نابهنجار باید در هرکاری به حد کامل برسند و به بهترین گونه آن را انجام دهند وگرنه خشنود نخواهند شد. شخصیت کمال گرا باید به هیچ وجه در داوری اشتباه نکند یا اینکه شوهر یا زن ایده آل باشد و دیگران او را آدم بی عیب و نقص بپندارند. این گونه افراد تصادف و اتفاقاتی که آنها را به هیچ روی نمیتوانند کنترل کنند باور ندارند. کمال گرایان اگر نتوانند به آرمانهای خود ساخته و بسیار دشوار اخلاقی خود برسند، احساس تقصیر و اضطراب به آنها دست خواهد داد.
بسیاری از ویژگیهای آنها مشابه با اختلال شخصیت وسواسی جبری است و بسیاری از افراد کمال گرا به این اختلال مبتلا هستند و بهترین بودن به نوعی وسواس برای آنها تبدیل میشود. این اختلال در دستهی اختلالات شخصیت دسته C قرار میگیرد و پیامدهای سوءی را برای خود فرد و اطرافیانش به همراه دارد. فرد برای رسیدن به کمال دیگران را به انجام کارهایی که خودش میخواهد وادار میکند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال شخصیت وسواسی جبری و اختلالات شخصیت دسته C کلیک کنید.
تفاوت کمال گرایی هنجار با نابهنجار
کمال گرایان سالم یا بهنجار رضایت زیادی از تلاشهای شدید خود کسب میکنند، در عین حال به خودشان اجازه میدهند برای ناکامل بودن در برخی مواقع انعطاف پذیر باشند. در مقابل كمال گرايان نابهنجار نگرانی زياد درباره ارتكاب اشتباهات و ترس از داوری ها منفی ديگران دارند. این افراد به هیچ عنوان شکست یا ضعف در امور را نمیپذیرند و همواره انرژی زیادی صرف انجام تمام یک کار میکنند. نگاه آنان نگاهی غیر واقع بینانه به امور است و به هیچ وجه انعطاف پذیری ندارند. آنها گاه برای بهترین بودن در کار خود دیگران را نیز به زحمت میاندازند.
ریشههای کمال گرایی نابهنجار
یکی از ریشههای بارز کمال گرایی دوران کودکی است. اين كودكان اغلب دارای والدين غير تأييدگر هستند كه علاقه شان به كودك بستگی به عملكرد كودک دارد. والدين كمال گرا بيش از اندازه انتقاد می كنند، سخت گير هستند و معموماً كمتر از فرزندانشان پشتيبانی می كنند. عدم تاييد و يا تاييد مشروط والدين عامل بروز كمال گرايی در كودكان است. فرد كمال گرا به تلاش خود ادامه می دهد تا اينكه تأييد والدين را بدست آورد تفکر او این است که: «اگر من بيشتر تلاش كنم، اگر كمی بهتر انجام وظيفه نمايم و اگر كاملتر باشم والدينم مرا دوست خواهند داشت».
انواع کمال گرایی نابهنجار
کمال گرایی خودمدار: این افراد افراطی موشکاف و انتقادگر هستند به گونهای که نمیتوانند اشتباهات یا شکستهای خود را در جنبههای مختلف زندگی بپذیرند آنها با داشتن معیارهای بالای غیرواقعی، کوششهای اجباری و تفکر همه یا هیچ وضعیت بسیار دشواری را به خود تحمیل میکنند و اغلب روی اشتباهات گذشته تمرکز دارند.
کمال گرایی دیگرمدار: این بعد از کمال گرایی در برگیرنده انتظارات بالا برای عملکرد دیگران میباشد. مانند گرایشهای کمالگرایانۀ والدین برای فرزندان که گاها با خشونت و سرزنش همراه است بيانگر همین نوع تمايل به داشتن انتظارات افراطی و ارزشيابی انتقادی از ديگران است.
کمال گرایی جامعه مدار: در این نوع کمالگرایی شخص به خود تحمیل میکند که باید توقعات و انتظاراتی را برآورده سازد تا مورد تأیید و پذیرش دیگران قرار گیرد.
باورهای غیر منطقی کمال گرایان نابهنجار
نياز به تاييد: همه افراد مهم در زندگي من، بايد مرا تاييد كنند و دوستم بدارند.
انتظارات بيش از اندازه از خود: من بايد در تمام زمينهها كاملاً با كفايت و شايسته باشم در غير اينصورت فرد بی ارزشی هستم.
مستعد سرزنش: اگر من يا ديگران بد و شرور هستيم بايد تنبيه شويم.
درماندگی عاطفی: علت تمام ناخوشیها و بدبختیهای من و يا ديگران تابع شرايطی است كه من كنترلی بر آنها ندارم.
نگرانی بيش از اندازه: حتی اگر رخداد چندان تهديد كننده يا خطرناك نباشد، من بايد
نگران شوم.
پرهيز از مشكلات: فرار از مشكلات برايم آسانتر از درگير شدن با آنها است.
وابستگي: من به شخصی قویتر از خودم نياز دارم تا بر او تكيه كنم.
درماندگی: تنها گذشته من است كه تعيين كننده رفتارهای فعلیام است و اگر چيزی در گذشته من تاثير گذاشته، اثرش هميشه باقی خواهد بود.
روش های کاربردی برای غلبه بر کمال گرایی
همانطور که ذکر شد کمال گرایی همیشه نابهنجار و معیوب کننده نیست. اگر بر آن غلبه کنید میتوانید از آن به عنوان یک ویژگی مؤثر در رسیدن به اهداف خود استفاده کنید. با خودشناسی و اطلاع از ویژگیهای کمال گرایی، موقعیتهایی که باعث آسیب شما میشوند را بشناسید. سپس اهدافتان را مطابق با ویژگیهای کمال گرایانه خود تطبیق دهید. برای مثال شخصیت کمالگرا احتمالا در یک کارخانه تولیدی در بخش کنترل کیفیت میتواند به شکل مؤثری فعالیت کند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه خودشناسی کلیک کنید.
شما میتوانید با استفاده از تستهای شخصیت شناسی نوع شخصیت و خصوصیات خود را بهتر بشناسید و برای غلبه بر کمال گرایی افراطی از مشاوره روانشناسی و روشهای روان درمانی استفاده کنید. چرا که در بسیاری موارد وسواس کمال گرایی و بهترین بودن به تنهایی و توسط خود فرد قابل حل نیست.
1. غلبه بر کمال گرایی با تعیین اهداف واقع گرایانه
افراد کمال گرا اغلب هدفهای سخت و دست نیافتنی برای خود انتخاب میکنند به حدی که امید خود را برای محقق شدن آنها از دست میدهند. به جای این کار سعی کنید دیدگاه واقعگرایانه داشتهباشید. چند هدف کلی برای زندگی و آینده خود انتخاب کنید و آنها را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید. فکر کردن به اهداف کوچکتر و تلاش برای رسیدن به آنها مطمئنا آسانتر خواهد بود. موضوع دیگر این است که برخی کمال گرایان خواستههای دیگران و اهداف آنها را در اولویت قرار میدهند و سعی میکنند مطابق انتظارات آنان عمل کنند. به جای این کار رویاهای خود را دنبال کنید.
2. غلبه بر کمال گرایی با پذیرش اشتباهات برای غلبه بر کمال گرایی
هر انسانی ممکن است بارها و بارها در زندگی خود اشتباه کند؛ اشتباهات بخش جدایی ناپذیر از زندگی هستند و مهم پذیرش و درس گرفتن از آنها است. این اشتباهات میتوانند به تجربیات و درسهایی مفید برای شما تبدیل شوند و تواناییهای زیادی به شما ببخشند. بنابراین خود را به خاطر آنها سرزنش نکنید و تلاش کنید تا بیشتری بهره را از آنها ببرید.
3. غلبه بر کمال گرایی با توجه به احساسات
به احساسات درون خود توجه کنید و آنها را جدی بگیرید. زمانی که دچار اضطراب، غم و ترس میشوید به اهداف خود نگاه کنید. آیا انتظارتتان از خود بیش از حد نیست؟ احساساتتان به شما میگویند که احتمال خیلی به خود سخت میگیرید. افکار و احساسات شما بر روحیه و عملکردتان تأثیر میگذارد؛ پس در وهلهی اول لازم است روحیه بالا و افکار مثبتی داشتهباشید. از جملات مثبت برای توصیف خود استفاده کنید و اعتماد به نفستان را بالا ببرید.
4. غلبه بر کمال گرایی با تمرکز بر کلیات راهی برای غلبه بر کمال گرایی
کمال گرایان اغلب بر روی جزئیات بیش از حد وقت میگذارند و تمرکز میکنند و به کلیات اهمیت نمیدهند. برای مثال ممکن است خود را به خاطر خوردن یک وعده دسر، در حالی که رژیم هستند سرزنش کنند و این موضوع را فراموش کنند که به مدت یک ماه بر رژیم غذایی خود وفادار ماندهاند. دست از سرزنش خود بردارید و کلیات موضوعات را نیز در نظر بگیرید.
5. غلبه بر کمال گرایی با اصلاح قوانین شخصی
افراد کمال گرا قوانین سختی برای خود دارند؛ اغلب چنین جملاتی به کار میبرند: «من نباید هیچ اشتباهی کنم، همه بدون استثنا باید مرا دوست داشتهباشند، خانه نباید ذرهای نامرتب باشد، من باید سر کارم بهترین باشم و...» هر چند این استانداردها خوب به نظر میرسند اما باید انعطاف پذیر باشند نه غیر واقعی و آزار دهنده. قوانین سخت زندگیتان را تغییر دهید. از یک قانون کوچک استفاده کنید و بعد انعطافپذیری خود را گسترش دهید. برای مثال ممکن است برای خود قانونی گذاشته باشید مبنی بر این که تا ایدهی جالبی به ذهنتان نرسیده آن را در محل کار و جلسات کاری مطرح نمیکنید. این قانون شخصی باعث میشود همیشه در جلسات ساکت به نظر برسید و هیچ ایدهای نداشتهباشید. قانون خود را تغییر دهید. لازم نیست تمام ایدهها بیعیب و نقص باشند؛ هدف دادن ایدههای اولیه و بحث بر روی خوب بودن یا نبودن آنها است. برای دریافت مشاوره روانشناسی از مرکز مشاوره حامی هنر زندگی کلیک کنید.