ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7
ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7

نظریه ویگوتسکی | کاربرد نظریه تاریخی اجتماعی ویگوتسکی به زبان ساده

نظریه ویگوتسکی یکی از نظریه‎ های معروف در زمینه رشد شناختی است که به نظریه تاریخی اجتماعی ویگوتسکی شهرت دارد. مفاهیمی که او در نظریات خود بیان کرد مورد توجه بسیاری از دانشمندان قرار گرفت. مفاهیمی مانند منطقه تقریبی رشد، کارکردهای ذهن و تکیه گاه سازی از مباحث مهم او می‌باشد که امروزه در آموزش و تربیت استفاده می‌شود. در صورتی که علاقه‌مند هستید درباره نظریه ویگوتسکی بیشتر بدانید تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.

تماس با مشاور

                                            

 

نظریه ویگوتسکی

ویگوتسکی نظریه ای مبتکرانه داشت مبنی بر اینکه زبان اساس یادگیری است. نکات او شامل این استدلال بود که زبان از فعالیت های دیگری مانند خواندن و نوشتن پشتیبانی می کند. علاوه بر این، او ادعا کرد که منطق، استدلال و تفکر تأملی همه در نتیجه آموختن و رشد زبان ممکن است. این منجر به توسعه راهبردهای آموزشی برای حمایت از رشد سواد و همچنین ارزیابی مجدد ساختار کلاس شد. معلمان باید رهبری در کلاس درس، یادگیری مشارکتی و بحث های متفکرانه را تشویق کنند. به استثنای وظایف مستقل که شامل آن ها نیز می شد، هدف ایجاد مبادلات هدفمند و معنادار بین دانش آموزان بود. نقش معلم تسهیل یادگیری با هدایت گفتگو و تأیید مشارکت در تلاش برای ایجاد انگیزه بیشتر در دانش آموزان بود. از طریق زبان رشد و توسعه شناختی فراهم می شود.

رشد شناختی و دنیای اجتماعی

ویگوتسکی معتقد بود که جهان اجتماعی فقط تعامل بین همسالان و معلم آن ها نیست، بلکه متشکل از تأثیرات بیرونی در جامعه است. دانش قبلی، مانند رفتارهای آموخته شده در خانه، بر یادگیری در محیط کلاس تأثیر می گذارد. به این ترتیب، ویگوتسکی سه مفهوم اصلی مرتبط با رشد شناختی را بیان کرد: (1) فرهنگ در یادگیری مهم است، (2) زبان ریشه فرهنگ است، و (3) افراد در نقش خود در جامعه یاد می گیرند و رشد می کنند. فرهنگ را می‌توان به‌عنوان اخلاق، ارزش‌ها و باورهای اعضای جامعه تعریف کرد که با سیستم‌ها و نهادها برقرار است. نگرش ها و رفتار قابل قبول با استفاده از زبان منتقل می شود. فرهنگ در طول زمان در نتیجه رویدادهای خاص شکل می گیرد که پیام های آن به اعضای آن منتقل می شود. ویگوتسکی توضیح داد که فرهنگ به طور مداوم بر رشد شناختی با تأثیر بر رفتار انسان تأثیر می گذارد. او می خواست دیگران متوجه شوند که رابطه پیچیده ای بین فرهنگ و توسعه انسانی وجود دارد. این یک چرخه است. در همان زمان که فرهنگ بر یک فرد تأثیر می گذارد، آن فرد نیز به نوبه خود فرهنگ ایجاد می کند.

اهمیت فرهنگ و زمینه اجتماعی در رشد شناختی

ویگوتسکی جنبه‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی را در رشد شناختی بسیار مهم می‌داند و اعتقاد او بر این باور است که محیط بر زندگی افراد تاثیر زیادی می‌گذارد و نظریه او بر این اساس است که عملکرد دو طرفه میان محیط و شخص باعث شکل‌گیری رشد شناختی در افراد می‌شود. ویگوتسکی معتقد است که رشد شناختی کودک به مردمی وابسته است که در دنیای او زندگی می‌کنند و بر زندگی‌اش تاثیرگذار هستند.

 

کارکردهای ذهن در نظریه ویگوتسکی

از نظر ویگوتسکی کارکردهای ذهن به دو دسته کارکردهای نخستین و کارکردهای‌عالی ذهن تقسیم می‌شوند که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.

کارکردهای نخستین ذهنی

بعضی از کارکردهای انسان در سال‌های شروع زندگی در فرد به طور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان به صورت مشترک هستند. فرآیندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر جزء این دسته از فرآیندهای ذهنی هستند که مهم ترین ویژگی‌شان غیرارادی و ناآگاهانه بودن‌ است. به صورتی که فرد نمی‌تواند آن را متوقف کند و یکباره اتفاق می‌افتد. برای مثال مسئله‌ای که شخص را به سمت خودش کشیده است توجه را به عنوان یک حرکت خود به خودی و غیرارادی جلب کرده است. برای آگاهی بیشتر در زمینه فرآیندهای ذهنی می‌توانید سوالات خود را از طریق مشاوره تلفنی با ما در میان بگذارید.

کارکردهای عالی ذهنی

این کارکردهای ذهنی فقط مختص انسان‌ها هستند مانند استدلال منطقی، توجه انتخابی و زبان که براساس کارکردهای نخستین رشد پیدا می‌کنند اما با آن‌ها تفاوت‌هایی دارند. کارکردهای عالی ذهن در کنترل انسان قرار دارد و با اراده او انجام می‌شود، تاثیرات محیط بر آن‌ها وجود دارد و یک خاستگاه اجتماعی دارند و به کمک ابزارهای روانشناختی رخ می‌دهند.

 

درونی سازی در نظریه ویگوتسکی

در این نظریه تبدیل آهسته و با دوام تجربه‌ها یا عملکردهای اجتماعی بیرونی به کارکردهای عالی ذهنی، درونی سازی نام گرفته است. این درونی سازی به صورت مستقیم اتفاق نمی‌افتد بلکه با استفاده از واسطه امکانش به وجود می‌آید. در این حالت فرد با استفاده از ابزار یا یکسری از علامت‌ها اتفاقات و رخدادهای بیرونی را به صورت درونی ذخیره می‌کند. ممکن است ابزار دیگری که برای درونی سازی در کودکان از آن استفاده شود گفتار خودمحورانه باشد. ویگوتسکی می‌گوید در این حالت کودک برای درونی کردن مسائل با خود بلند بلند صحبت می‌کند و مسائل بیرونی را این‌گونه درونی سازی می‌کند. البته اصطلاح گفتار خودمحورانه برای پیاژه است که ویگوتسکی از آن استفاده کرده است.

 

تفکر و زبان در نظریه ویگوتسکی

تفکر و زبان در کودک به صورت مستقل و جدا از هم رشد پیدا می‌کنند که در پی آن ویگوتسکی از اصطلاحات تفکر پیش‌زبانی یا تفکر بدون زبان استفاده کرد. در تفکر بدون زبان کودک برای حل مسئله و دستیابی به اشیا بدون زبان و سروصدا تفکر را انجام می‌دهد و در تفکر پیش‌زبانی کودک بدون هیچ هدف خاصی صدایی مانند غان و غون از خود ایجاد می‌کند. در حدود دو سالگی منحنی این دو فرآیند مستقل، به هم می‌رسند و هم‌زمان اتفاق می‌افتند که منجر به تفکر زبانی یا زبان عقلانی می‌شوند.

ویگوتسکی معتقد است در حدود 2 تا 7 سالگی زبان هم نقش بیرونی و هم نقش درونی دارد. در نقش بیرونی شروع به گفتن تفکر و خواسته‌ها به دیگران می‌کند اما در نقش درونی نوعی گفتار خودمحورانه صورت می‌گیرد که با وسیله آن به تفکر جهت می‌دهد و آن را هدایت می‌کند. اما بعد از 7 سالگی می‌داند که باید زبان و گفتار را محدود به زمانی کند که می‌خواهد با دیگران صحبت کند.

 

خودنظم دهی

در نظریه ویگوتسکی زبان هم ابزاری مهم برای برقراری رابطه با اجتماع و همینطور برای تفکر و خودنظم دهی است. منظور از خودنظم دهی توانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران است. به طور کلی این فرآیند به کنترل فرد بر عملکرد‌های شناختی گفته می‌شود. ایجاد این مهارت و تفکر مستقلانه دارای چند مرحله است که در ادامه به بیان آن‌ها خواهیم پرداخت.

یادگیری

در این محل کودک یاد می‌گیرد که کارها و صداها دارای معانی هستند. برای مثال یاد می‌گیرد که وقتی دستش را به سمت چیزی دراز می‌کند به بقیه می‌فهماند که آن شی را می‌خواهد و در رابطه با زبان یاد می‌گیرد که صداها را با معانی‌ آن‌ها تداعی کند.

تمرین

در این قسمت کودک برای رسیدن به خودسامان‌دهی شروع به تمرین می‌کند. او حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران می‌شود تمرین می‌کند و برای فراگیری زبان با دیگران سعی بر گفت‌وگو می‌کند.

استفاده از علامت

در این حالت فرد برای تفکر و حل مسئله بدون کمک دیگران شروع به استفاده از علامت می‌کند و در این مرحله خودنظم‌دهی اتفاق می‌افتد و نظام درونی می‌شود.

 

منطقه تقریبی رشد در نظریه ویگوتسکی

منظور ویگوتسکی از منطقه تقریبی رشد تفاوت میان سطح رشد واقعی کودک و سطح رشد بالقوه او است. منطقه تقریبی رشد به بخشی از عملکردهای فرد گفته می‌شود که کودک به تنهایی از عهده انجام آن برنمی‌آید اما به کمک بزرگسالان یا دوستان آگاه‌تر و بالغ‌تر از خود می‌تواند این‌کار را انجام دهد. حد پایین منطقه تقریبی رشد سطحی از حل مسئله است که کودک می‌تواند به تنهایی به آن برسد و حد بالای آن نشان‌دهنده سطح مسئولیت اضافی است که کودک می‌تواند به کمک مربی و معلم خود به آن دست پیدا کند. رشد شناختی در زمانی به حداکثر می‌رسد در این منطقه رشد ارتباط اجتماعی صورت بگیرد. برای آن که بتوانید از حداکثر سطح رشد واقعی کودک خود استفاده کنید می‌توانید از مشاوره حضوری بهره ببرید.

 

تکیه گاه سازی

در قسمت منطقه تقریبی رشد گفتیم که بعضی از کارها را کودک می‌تواند به کمک دیگران انجام دهد. ویگوتسکی این یاوری و راهنمایی دیگران را تکیه سازی نامیده است. تکیه گاه سازی را می‌توان به عملکرد راهیابی یادگیرنده برای گدشتن از آنچه که اکنون می‌داند برای آنچه که قرار است یاد بگیرد تعریف کرد. در تکیه سازی اول کسی که نقش راهنمایی را به عهده دارد بخش عمده‌ای از مسئولیت را به عهده می‌گیرد و انجام می‌دهد اما بعد از مدتی که یادگیری جلوتر می‌رود مسئولیت به کسی که فرآیند یادگیری در او صورت می‌گیرد واگذار می‌شود.

 

مقایسه نظریه ویگوتسکی با نظریه پیاژه

1. نظریه‌های رشد شناختی ویگوتسکی و پیاژه تا حدودی با هم تفاوت دارد. تفاوتی که میان این دو نظریه دیده می‌شود این است که ویگوتسکی تاثیر آموزش را در رشد شناختی بیشتر از پیاژه می‌داند.

2. روش آموزش پیاژه یک روش اکتشافی فردی است اما ویگوتسکی بر روش اکتشافی هدایت شده تاکید بیشتری دارد.

3. سومین تفاوت بین پیاژه و ویگوتسکی نظر بر گفتارخودمحورانه است که ویگوتسکی آن‌را بسیار مهم و تاثیر گذار می‌دانست اما در مقابل پیاژه آن‌را بسیار ناپخته می‌شمرد.

4. پیاژه و ویگوتسکی در مراحل رشد و یادگیری با یکدیگر تفاوت داشتند. به اعتقاد پیاژه یادگیری پس از رشد اتفاق می‌افتد اما ویگوتسکی معتقد است که یادگیری یک فرآیند فعال است که نیازی به رشد یا تحول کودک ندارد.

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*