ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7
ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7

نقش اختلالات روانی در ارتکاب جرم

نقش اختلالات روانی در ارتکاب جرم چیست؟ تحقیقات روان شناسان و متخصصین حوزه سلامت در باره مجرمین که به بیماری های روانی مبتلا هستند نشان می دهد آنها اغلب در خانواده های از هم گسیخته زندگی می کنند یا به یک یا چند اختلال روانی مبتلا هستند و هدف متخصصین از تحقیق دریافتن ارتباط به ارتکاب جرم و اختلالات روانی مجرمین است. برای دریافت مشاوره تلفنی فردی کلیک کنید.

 

تماس با مشاور

تعریف اختلالات روانی

آیا واقعا بیماری و اختلالات روانی می توانند در ارتکاب جرم موثر واقع شوند؟ و اگر اختلالات روانی محرک جرم باشد تا چه اندازه می توانند در بروز یک جرم موثر باشند. اختلالات روانی اغلب، بیماری هایی هستند که از شرایط نامساعد و محیطی یا عوامل ژنتیکی یعنی رشد و تکامل عصبی غیرطبیعی ناشی می شوند به این معنا فرد به دلایل جهش های ژنی دچار تکامل غیرطبیعی عصبی شده و مستعد ابتلا به بیماری های روانی می باشد.

 

انواع اختلالات روانی

بیماری های روانی انواع مختلفی دارند که پنج نوع از این اختلالات روانی شناخته شده با تغییرات ژنتیکی ارتباط عمده ای دارند و این پنج اختلال شامل موارد زیر است

 

نقش اختلالات روانی در ارتکاب جرم

اختلالات روانی، بیماری هایی هستند که بنابر توضیحی که داده شد تحت تاثیر تغییرات ژنتیکی و همچنین عوامل محرک محیطی ظهور و بروز می کنند. بنابراین تغییرات ژنی و عوامل محیطی و نابسامانی های زندگی می توانند با تاثیر بر گیرنده های عصبی مغز باعث بهم خوردن تعادل عصبی فرد و پایین آمدن خلق فرد و سوق او به سمت بیماری شوند. در شرایطی که فرد از تعادل عصبی مطلوب برخوردار نبوده و خلق و خوی مناسبی ندارد وجود محرک های محیطی می تواند او را وادار به رفتارهای تکانشی و عصبانیت و رفتارهایی کند که از نظر قانون جرم انگاشته می شود.

آنچه مسلم است این که بیماری های روانی آنجایی که باعث می شوند فرد نتواند با محیط اطراف خود ارتباط سالمی برقرار کند و تعامل مناسبی داشته باشد، نتواند به شکل مطلوبی به شغلی برای اموران زندگی دسترسی داشته باشد، در تشکیل خانواده و سازوکارهای آن ضعف داشته باشد و در تعامل با جامعه مدنی تعارضاتی داشته باشد و همچنین فاقد مهارت های لازم در مدیریت احساسات و عواطف و خودتنظیمی آنها باشد امکان ارتکاب جرم از سوی او قوی است.

 

ارتباط جرم و بیماری های روانی از نگاه روان شناسان

روان شناسان دوره های متفاوت درباره ارتباط جرم با اختلالات روانی نظرات متفاوتی دارند که شاید در نگاه اول با تحلیل های روان شناسی و جامعه شناسی امروز از عوامل جرم افزا متفاوت باشد. عقاید و نظرات برخی از آنها عبارت از موارد زیر است.

1-روانشناسی عصر حاضر

نگرش روان شناسان اخیر این است که جرم در اثر عدم تعادل شخصیت مجرم در اثر واکنش متقابل عوامل روانی و بیولوژیکی اتفاق می افتد و عدم تعادل روانی را عامل اختلالات روانی و شخصیتی افراد می دانند که محرک بیمار به سوی ارتکاب جرم است

2-نگرش فروید پدر علم روانکاوی

فروید عدم توازن بین نهاد و فراخود را عامل ایجاد بیماری روانی و سوق دهنده به سمت بزهکاری می داند. نهاد از نگاه او قسمتی از وجود انسان است که به لذت ها وخواسته فکر می کند بدون توجه به عواقب و پیامدهای آن و فراخود قسمتی از وجود انسان است که کارهای او را قضاوت می کند و سعی می کند مانع کارهای نابخرانه در فرد شود. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه زیگموند فروید کلیک کنید.

3-نگرش روان شناسان مکتب فروید

روان شناسان مکتب فروید باور دارند که جرم زمانی محقق می شود که نهاد نظارت ناپذیر فعال وجود (قسمتی از وجود انسان که به لذت ها و علایق بدون درنظر گرفتن قانون فکر می کند) در همجواری با فراخود( بخش قضاوتگر کم فعالیت) ظاهر شده و خود را نشان می دهد،  درنتیجه شخصیت کارامدی خود را از دست می دهد و جرم ارتکاب می یابد. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه مکانیسم همانند سازی فرافکنانه کلیک کنید.

به این معنا که وقتی در وجود انسان قسمتی از وجودش که فقط به فکر خواسته ها بدون اهمیت به عواقب آن است فکر می کند در کنار قسمتی از وجود فرد که نقش قضاوت کردن را به عهده دارد اما ضعیف عمل می کند قرار بگیرد و این دو نیمه باهم ترکیب شوند، فرد شخصیت مناسب و کاملی ندارد و کارامدی برای جلوگیری از وقوع اعمال بزهکارانه ندارد.

4-نقش اختلالات روانی در ارتکاب جرم | نگرش آیزنگ

از نظر آیزنگ جرم حاصل عوامل فرهنگی است ولی باید گفت بزهکاری به خودی خود یک امر ذاتی نیست بلکه خصوصیات سیستم عصبی مرکزی باعث می شود فرد نسبت به محرک ها و عوامل محیطی با برانگیختگی بیشتری واکنش نشان دهد و در این شرایط احتمال بروز رفتارهای تکانشی و ضداجتماعی او بیشتر می شود. بنابراین همیشه جرائمی وجود دارند که ناشی از مشکلات روانی هستند و جرم درواقع ناشی از اختلالات روانی است. همچنین درمورد تاثیر بیماری های روانی بر جسم بخوانید.

به این معنا که فرد بیمار ناخوشی و ناراحتی های درونی دارد که این ناراحتی ها نمایشات و تظاهرات رواشناختی خارجی و رفتارهای خارجی با منشا های متفاوتی دارند که باعث ضعف عملکردهای فردی و اجتماعی فرد شده و او را به سمت انحرافات رفتاری و بروز رفتار مجرمانه سوق می دهد.

 اختلالات روانی و ارتکاب جرم

تاثیر اختلالات روانی بر جرم تا چه میزان است

آیا تمامی افرادی که به اختلالات روانی مبتلا هستند مرتکب جرم می شوند یا همیشه حاصل ترکیب عوامل مختلف به وجود آمدن بزهکاری است؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات و سوالات مشابه پژوهشی توسط متخصصین حوزه سلامت روان صورت گرفته است تا شیوع و فراوانی اختلالات روانی در مجرمین و ارتباط این دو مورد بررسی قرار بگیرد.

برای رسیدن به پاسخ های نزدیک به واقعیت از پرونده های پزشکی بیماران روانی استفاده شده که در آن نوع اختلال روانی و شخصیت مجرمین و میزان تمایل به ارتکاب جرم در آنها در پرونده تبیین شده. با سنجش گروه کنترل در این پژوهش میزان تاثیرگذاری عوامل روانی در تحقق جرم مشخص می شود.

آنچه از این آزمایش به دست می آید این که بیماران روانی بسیاری وجود دارند هرگز در طول عمر خود مرتکب جرم نشده اند و بیماران مبتلا به اختلالات روانی نیز وجود دارند که به میزان قابل توجهی مرتکب جرایم مختلف شده اند و در بین بزهکاران مبتلا به اختلالات روانی در اکثر موارد مشاهده شده که ترکیبی از عوامل و شرایط داخلی و محیطی از جمله شرایط نامساعد زندگی، وضعیت مالی نامطلوب و استرس مالی، عدم حمایت خانواده و مواردی از این قبیل باعث تحقق انواع جرایم شده است.

 

راهکارهای مناسب برای جلوگیری از بزهکاری

برای این که بتوان جلوی بزهکاری ناشی از بیماری های روانی را گرفت بهترین راهکار ممکن جلوگیری از ابتلا به بیماری های روانی و یادگیری مهارت های تعامل مناسب و افزایش مقاومت در برابر بزهکاری است. در ادامه برخی راهکارهای مفید در جلوگیری از بزهکاری عبارتند از:

1-افزایش تاب آوری و بهبود عزت نفس

از میان ویژگی های شخصیتی تاب آوری جایگاه ویژه ای در سلامت روانی دارد و از نظر روان شناسان سلامت روان، تاب آوری کفایت و توانایی ثابت سازگاری مثتب و موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده و اتفاقات ناگوار زندگی است. بنابراین برای افزایش  مهارت تاب آوری که به طور پایدار به شخص کمک کند در برابر ناگواری های زندگی ایستادگی کند، یادگیری مهارت های حل مسئله و افزایش ظرفیت های روحی را می طلبد.

عزت نفس از مفاهیمی است که به طور مستقیم می تواند بر تاب آوری فرد تاثیر بگذارد. اساسا در بین افرادی که حفظ عزت نفس بالایی دارند ظرفیت روحی بالایی برای پذیرش مشکلات و حوادث گوناگون در طول زندگی وجود دارد و به راحتی می توانند در برابر ناملایمات مقاومت کنند. مقاومت نه فقط به لحاظ تحمل صرف سختی بلکه به معنای وسیع تر درک تجربیات تلخ به عنوان اجزای تفکیک ناپذیر زندگی و پذیرش آنها و آموزش نحوه کنار آمدن با فراز و نشیب ها.

2-خودکارآمدی و جرات ورزی

خودکارآمدی به معنای استفاده از سازوکارهای درست رفتار برای مدیریت مسائل مختلف در موقعیت های دشوار و مهار شرایط به شیوه درست است. با آموزش استفاده درست از ظرفیت های فکری و عقلی در جهت مدیریت وضعیت های دشوار به بهبود مهارت خودکارآمدی کمک می کند.

جرات ورزی و جسارت های معقولانه و به جا نیز از دیگر مهارت هایی است که به افزایش سایر مهارت هایی از قبیل مهارت های حل مسئله و مدیرت بحران ها کمک می کند. کسی که جراتمندانه در مقابل گرفتاری ایستادگی می کند و خود را نمی بازد می تواند شرایط را به شکل مطلوب کنترل کند و از آشفته شدن اوضاع جلوگیری کند. جرات ورزی به انسان حس کفایت و لیافت بیشتری بخشیده و عزت نفس فرد را بالا می برد .

3-نقش اختلالات روانی در ارتکاب جرم |ابراز وجود و درمان روان رنجوری

از ابزارهایی که به مهارت درست و حساب شده احساسات کمک می کند وجود قابلیت ابراز وجود در افراد است. این که فرد بداند در شرایط احساسی پیش آمده چطور به روشی صحیح درباره موقعیت احساسی خود صحبت کند. اغلب افرادی که نمی توانند به موقع ابراز وجود کنند دچار انباشت احساسات در وجود خود می شوند که روزی این کار باعث می شود با رفتاری تکانشی و بسیار شدیدتر از حد طبیعی نسبت به یک موضوع واکنش نشان دهند. انباشته کردن حس های منفی شرایطی را فراهم می آورد که فرد خواسته ناخواسته در مسیر بزهکاری قرار بگیرد.

روان رنجوری نقطه مقابل تاب آوری است. روان رنجوری باعث شکنندگی در مقابل ناملایت است. افرادی با روحیات روان رنجور توان مقابله روحی و جسمی در مقابل مشقات و پیامدهای مختلف زندگی را ندارند. در کمترین زمان ممکن از نظر روحی آشفته و ناتوان می شوند و فاقد قدرت و مهارت حل مساله هستند. بنابراین آنچه به افراد روان رنجور می تواند کمک کند، بهره گیری از مهارت های مختلف مقابله با سختی، یادگیری مهارت های ارتباطی صحیح، آموزش بالا بردن ظرفیت های روحی و.... است تا بتوانند به وسیله مجهز شدن به ابزارها و مهارتهای لازم از پس موقعیت های مختلف برآمده و از حس روان رنجوری خود بکاهند.
نقش اختلالات روانی در ارتکاب جرم

4-آموزش مهارت های ارتباطی و خودداری کردن

مهارت های ارتباطی نیز ابزار قدرتمند دیگری است که بسیاری از جاده های سختی را هموار می کند. یادگیری ارتباط صحیح با دیگران به شما کمک می کند کمتر بر سر موضوعات کم ارزش درگیر شوید و از شرکت کردن در بعض بحث ها خودداری کنید. به کمک مهارت ارتباطی راحت تر می توانید دیگران را قانع کنید و قدرت اقناع بیشتری به دست می آورید. افرادی که از این موهبت بهره مند هستند می توانند به راحتی بر روی دیگران تاثیر مثبت بگذارند، به راحتی شغل پیدا کنند و در خوشی و اعتبار دیگران شریک شوند. ارتباط موثر درهای زیادی را به سوی شما باز می کند.

خودداری مهارتی است که داشتن آن ارزش بالایی دارد و از تکانش گری و رفتارهای واکنشی در موقعیت های حساس و چالش برانگیز جلوگیری می کند. کنترل خود کاری سخت است که یادگیری آن نیاز ممارست و خودآگاهی دارد. پرهیز نوعی رفتار خودآگاه است که شما با توجه بسیار بر موقعیت پیش آمده سعی در مهار عواطف، کلام و رفتار خود می کنید.

5-افزایش اعتماد به نفس

اعتماد به نفس به خودی خود بالا نمی رود و لازم است برای افزایش آن کارهای عملی درستی انجام دهید و جرات کنید و توانایی های خود را بسنجید. از پیله نگرانی های خود بیرون بزنید و قابلیت های خود را در یک مسیر درست به کار بگیرید. آموزش ببینید، یاد بگیرید، تلاش کنید و سعی کنید از عهده مسئولیت های متنوع برآیید . اولین تلاش تان که به نتیجه برسد شکوفه های درخت اعتماد به نفس درمی آیند و به قلب شما ندای قدرت می دهند و شما یاد می گیرید که چطور با اعتماد به نفس به جنگ سختی ها بروید.

6-نقش اختلالات روانی در ارتکاب جرم |یادگیری سبک های مقابله ای

زندگی هم مانند کار کردن با ابزارهای صنعتی، وسایل دیجیتال و هزاران تکنولوژی دیگر نیاز به طی کردن مراحل یادگیری مقدمات و ابزارهای کارآمد دارد اما بسیاری از اشخاص از ان بی خبر هستند و فکر می کنند آن را بلدند اما واقعیت این است برای بهتر زندگی کردن می بایست خیلی از مهارت ها را فراگرفت. یکی از آنها یادگیری سبک های مقابله ای در برابر ناگواری های زندگی است. موقعیت های گریزناپذیر زندگی نیازمند رفتارهای هوشمندانه است که به همت یادگیری این مهارت ها اتفاق می افتد.

بنابراین اگر بتوانید خود را برای شرایط مختلف مهیا کنید بهتر می توانید از رفتارهای مخرب فاصله بگیرید و به جای افتادن در دام گرفتاری و بزهکاری زمام امور را به خوبی به دست بگیرید. تحقیقات پیرامون بیماران روانی که در زندان ها به سر می برند نشان می دهد که تعداد بالایی از انها به دلیل عدم تاب آوری و نداشتن مهارت های ارتباطی، عدم کفایت لازم، روان رنجوری، روان پریشی و بسیاری عوامل دیگر در مقابل محرکهای محیطی پاسخ های بزهکارانه ارائه داده و خود را گرفتار کرده اند.

 

سخن اخر درمورد نقش اختلالات روانی در ارتکاب جرم

برای این که از بیماری و اختلالات روانی فاصله بگیرید و قدرت مقابله با انواع سختی ها و موقعیت های انکارناپذیر زندگی را داشته باشید می بایست بالغانه رفتار کنید، مسئولیت زندگی را کاملا به عهده بگیرید و برای این مسئولیت تلاش کنید و خود را به شیوه ای بسازید که مطمئن باشید می توانید موقعیت های مختلف را مدیریت کنید. برای دریافت خدمات مشاوره روانشناسی کلیک کنید.

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*