غرور کاذب می تواند پیامدهای منفی با خود به همراه داشته باشد. یکی از دلایل رایج خشم از دست دادن غرور شخصی است و زمانی حاصل می شود که عزت نفس به دلیل یک بی عدالتی باعث گناه، تحقیر و شرم می شود و به آن ضربه می زند. غرور کاذب عدم مدیریت این خشم و ناتوانی در شکل دادن یک هویت باارزش شخصی است. این سه احساس گناه، شرم، عصبانیت همگی از یک خانواده ناکارآمد هستند. آن ها می توانند رفتار خودشیفته و دفاعی از عزت نفس را نمایش بدهند که زمینه ساز غرور کاذب می شود. برای کسب آگاهی بیشتر از مشاوره تلفنی فردی کلیک کنید.
غرور کاذب به عنوان مهارت بقا دیده می شود. بررسی جدید مطالعاتی نشان می دهد که یک فرد مغرور می تواند یا واقعاً اعتماد به نفس داشته باشد یا به طور کاذب مغرور باشد. نتایج نشان می دهند مردم تمایل دارند غرور را با موفقیت و اعتماد به نفس مرتبط کنند که آن را غرور اصیل مینامند.
از طرفی آن را با خود خواهی و تکبر مرتبط میکنند که غرور کاذب نامیده میشود. به گفته محققان در حالی که غرور اصیل با ویژگی های شخصیتی مثبت تری نسبت به نوع غرور کاذب همراه است هر دو احساس برای اجداد باستانی فوایدی برای بقا داشته است.
جسیکا تریسی و ریچارد رابینز از دانشگاه کالیفرنیا چندین مطالعه در مورد رفتار انسانی مرتبط با غرور داشته اند. آن ها دریافتند که مانند سایر احساسات اساسی در انسان ابراز غرور در گروه های سنی و فرهنگ های متفاوت قابل تشخیص است. درست همانطور که جریانی از اشک و لب های خمیده نشان دهنده غم و اندوه است یک پوزخند ظریف، سینه کمی متورم و دست های روی کمر و باسن می تواند حاکی از غرور یک فرد باشد.
وقتی افراد مغرور و خودخواه، غرور واقعی داشته باشد احتمال بیشتری دارد که در برون گرایی، موفق بودن، عزت نفس واقعی(اثنتیک) و وظیفه شناسی امتیاز بالایی کسب کند. غرور کاذب(هوبریستیک) اغلب با خودشیفتگی و احساس شرم مرتبط بود.
حوزه روانشناسی تعاریف و درک مشخصی از ایگو دارد. ایگو همانطور که در روانشناسی تعریف شده است آن اصل سازماندهی مرکزی است که برای زندگی در طول عمر ضروری است. اطلاعات را از حواس بینایی، شنوایی و لامسه می گیرد. وظایف را سازماندهی می کند و به تجربیات معنا می دهد.
همه این ها جز وظیفه ایگو محسوب می شود که توسط روانشناس خوب بررسی می شود. بر همین اساس افراد به یک نفس قوی برای مقابله با همه چیزهایی که برای زنده ماندن به آن ها احتیاج دارند باید دسترسی داشته باشند.
افراد باید قبل از ورود به مسیری برای فراتر رفتن از خود، یک روان سالم داشته باشند تا بتوانند با جهان روبرو شوند. سفر روانشناختی برای کمک به فرد در فرآیند خودسازی و جمع آوری آن است. اکثر اشکال روان درمانی برای تقویت و التیام روان آسیب دیده طراحی شده اند نه فراتر از آن.
مکانیسم های دفاعی ناسالم روان موضوع دیگری است که اهمیت خاصی برای بررسی مبحث غرور دارد. دفاعهای شخصیتی آن دسته از افکار، باورها، خواستهها و رفتارهایی هستند که از آسیب و نیاز به بقا زاده میشوند. بقا همیشه یک امر نامطمئن است و روانی که برای وجود خود می جنگد ابزار و ترفندهای خاص خود را پیدا می کند. بسیاری از آن ها در سطح ناخودآگاه عمل می کنند. بنابراین فرد آن ها را با این عنوان که مکانیسم دفاعی هستند تشخیص نمی دهد.
مکانیسم های دفاعی این است که چگونه کارها را فراگرفته اید و از روی عادت به انجام آن ها ادامه می دهید. زمانی که امنیت عاطفی یا فیزیکی فرد به خطر میافتد و فکر می کنید نمی توانید به دیگران اعتماد کنید تا آنچه را که میخواهید در آن لحظه به شما بدهند دفاعها ظاهر میشوند.
دفاعهای روانشناختی واکنشهایی هستند به وابستگی شدید فرد به این باور که همه چیز باید دقیقا چگونه باشد؛ بایدهای شما فریاد می زنند و اصرار میکنند که همه چیز همانطور باشد که میخواهید احساس امنیت کنید. برای آشنایی با انواع مکانیسم دفاعی در روانشناسی کلیک کنید.
غرور کاذب بخشی از خود حقیرتر است که با نظرات، تعصبات، نگرانی ها، قضاوت ها، اعتیادها و شهرت هم سو می شود. این فرایند زاده تاریخچه شخصی و رنج های او بوده و بیش از حد به خودانگاره متورم ایگو وابسته است. احساس جدا بودن یا جدا شدن از کل را داشته و به این ترتیب باید دائماً مراقب هر گونه تهدیدی برای نابودی خود باشد. برای بقا در برابر تغییر علیه از دست دادن کنترل و در برابر ناشناخته ها مبارزه می کند. برای آشنایی با انواع خودانگاره کلیک کنید.
رابرت فراگر استاد روانشناسی بر این باور است که ریشه های ایگو همین احساس جدایی یا فردیت است. فرد به جای همذات پنداری با خود واقعی روان با جدایی از آن همذات پنداری می کند؛ تا حدی که به خودرضایتی یا خودانگاره خود وابسته می شود. در نتیجه بخش خودمحور فرد فریاد می زند: راه من. طرز فکر من، روش و اعتقاد من. عمل و انتخاب من و دیگر هیچ. وقتی میخواهد، اصرار میکند و تقاضا میکند که همه چیز آنگونه باشد که او میخواهد سعی در تغییر واقعیت وضعیت فعلی دارد. روان سعی میکند تمامیت خود را حفظ کند.
هر زمان که احساس بهتری نسبت به دیگران داشته باشد یا خود را کمتر از دیگران احساس کند روان وارد عمل می شود تا باور کند که از دیگران جدا بوده و تافته جدا بافته است. در این هنگام روان حامل غرور و تکبر کاذب است. مکانیسم های دفاعی سعی می کنند فرد را از شناخت ماهیت واقعی خود دور کنند زیرا ممکن است موجودیت آن تهدید شود. چسبیدن روان به غرور کاذب به دلیل شرم و طرحواره استحقاق در هسته خودشیفتگی پنهان است.
دانشمندان بیان می کنند که هر دو نوع غرور، اصیل و کاذب، می تواند در سیر تکاملی به نفع اجداد بشری بوده باشد. به این ترتیب غرور شبیه به باقی احساسات اساسی مانند ترس، غم و احساس خشم است که تصور می شود به عنوان ابزاری برای بقا تکامل یافته اند.
به عنوان مثال هجوم احساسات ترسناک می تواند فرد را از خطر در امان نگه دارد. غرور نیز یک احساس تکامل یافته است اما کمی بیشتر به طور غیرمستقیم با بقا مرتبط است. تا جایی که به افراد با کمک به فرد در حفظ روابط اجتماعی خود با دیگران امکان زنده ماندن می دهد و به نوعی جایگاه او را در سلسله مراتب اجتماعی حفظ می کند.
در گذشته های دور در حالی که نمایش عزت نفس واقعی نشانه رفتار نوع دوستانه یک فرد بوده است، غرور یک «میانبر اجتماعی» محسوب شده است. راهی برای فریب دیگران برای جلب احترام. دانشمندان می گویند اگر آن ها نمی توانستند به روش قدیمی یعنی نمایش عزت نفس احترام بگیرند، اجداد باستانی می فهمیدند که چگونه باید به طور کامل با روش تازه تر یعنی نمایش غرور عمل کنند. برای آشنایی با تاثیر عزت نفس در زندگی افراد کلیک کنید.
اگر یک سر زنجیره ایگو غرور کاذب یا ناسالم باشد، سمت دیگر غرور سالم موثر در موفقیت، سخت کوشی، رفتار خوب با مردم و انجام کار درست است. غرور کاذب که خودبزرگ بینی پوشالی است نوعی تحریف نفس است. نفس مبتنی بر ترس که با غرور رشد میکند همه چیز واقعیت را کنار می زند تا چیزی ناخوشایند را محکم بچسبد.
غرور کاذب یا ناسالم زمانی مخرب است که به انجام کاری که به دیگران آسیب می رساند افتخار کنید. غرور کاذب، منیت خالص است. یک فرد ممکن است به تنبلی، لجبازی یا حتی قلدری و آزار دیگران افتخار کند. اخلاق حرفه ای نیز بین دو چهره شناخته شده از غرور متفاوت بود.
افرادی که دارای احساس غرور درونی و مبتنی بر موفقیت بودند، سخت کوشی را یکی از رازهای موفقیت در زندگی می دانستند در حالی که افراد متعصب با غرور کاذب تمایل داشتند موفقیت را از پیش تعیین شده و بر اساس توانایی های ذاتی درک کنند. احساس غرور و افتخار به بد بودن یا آسیب رساندن به دیگران غرور ناسالم است.
غرور داشتن برای چیزهای نادرست از بخش مبتنی بر ترس از نفس ناشی می شود. قلدرها اغلب از خشن و پست بودن لذت می برند چرا که آن ها را از دیگران جدا نگه می دارد. به نظر می رسد تحقیر دیگران به برخی افراد کمک می کند تا احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند اما در واقع نشانه ای از عزت نفس پایین است.
دفاع های درمان نشده در کسانی که معمولاً در سن کودکی یک ضربه اولیه را تجربه کرده باشد رخ می دهد. تروما انرژی روانی را در گذشته منجمد می کند. منطقیسازیها، توجیهها، انکارها و حالتهای تدافعی زمانی ظاهر میشوند که فرد همان احساسات درماندگی، خشم، ترس و صدمه را که در دوران کودکی تجربه کرده است احساس کند.
غرور بیش از حد باور بیمارگونه در مورد خاص بودن است. از این نظر غرور به طور اخص به خودشیفتگی مرتبط است. در واقع فرد به دلایل نادرست برای حفظ عزت نفس، از نظر خود بسیار خوب به نظر می رسد. تأکید بیش از حد بر غرور در جنبههای سطحی یا مادی زندگی می تواند شما را به فردی سطحی نگر تبدیل کند.
غرور ناسالم بخشی از آن خود حقیر درون فرد است که زاییده ناامنی هاست. برخی از افراد با احتمال بیشتری به نوعی از غرور که منجر به خودخوری، خودپسندی و تکبر می شود مبتلا می شوند. آن ها ظرفیت مراقبت از دیگران یا ارزش های ظریفی که زندگی در صلح و هماهنگی را شکل می دهد ندارند.
نمایش غرور کاذب و قلدری می تواند مبنای بیولوژیکی داشته باشد. از بین بردن افراد آسیبپذیر مسیر دوپامین را در مغز فعال کرده و یک تقویت شیمیایی جزئی در مغز ایجاد می کند. می تواند انتقال دهنده های مثبت و احساسات قدرت را «تعمیر دوپامین» بدهد.
تئوری فعلی اعتیاد می گوید افراد می توانند به هر فعالیتی که باعث افزایش دوپامین می شود وابسته شوند. قلدری، آزار کلامی و عصبانی شدن ناشی از غرور کاذب همگی در این که مواد شیمیایی را در مغز خود بگنجانند مهارت یافته اند.
غرور یک احساس عادی انسانی است و ارزش و اعتبار خود را در شخصیت سالم افراد دارد. غرور سالم به معنای تلاش، پشتکار و پرورش رفتارهایی است که شما را به فرد بهتری تبدیل می کند. وجود آن برای احساس خوب ناشی از حس موفقیت لازم است. احساس غرور به فرزندانی که در یک فعالیت خوب عمل کرده اند و انسان های خوب و شایسته ای شده اند غرور سالم و طبیعی است.
غرور سالم از افراد و رشد آن ها حمایت می کند و پاداشی برای تلاش و کار خوب انجام شده است. شما می توانید به فرزندان خود بیاموزید وقتی کاری سخت را انجام میدهند احساسات خوب خود را تصدیق کنند. نشان دادن اینکه چگونه به خود امتیاز مثبت بدهند به آن ها کمک میکند تا احساس ارزشمندی داشته باشند.
به خود افتخار میکنند که از پس کار سخت برمیآیند. نشان دادن اینکه چگونه به خود اعتماد به نفس بدهند به معنای واقعی کلمه به ایجاد غرور سالم برای تلاش و پشتکار هنگام رویارویی با یک چالش و موقعیت سخت کمک می کند.
بخشی از مسیر رشد سالم بررسی کردن بخش هایی در شخصیت و جنبه هایی در زندگی است که در آن غرور کاذب دارید. شناخت نشانگرهایی که از عزت نفس پایین خبر می دهند در پیشگیری از رشد غرور کاذب یا تلاش در جهت اصلاح آن بسیار موثر است. به نظر می رسد که افراد در این سفر تکامل و خودآگاهی بالاتر به درک رنج خود نیاز دارند.
فرد به احساسات و ایده های نامطلوب دست می زند تا زمانی که تغییر در ادراک، تفکر محدودی را که در ترس نگه داشته شده است از بین ببرد. چالش و سختی لازم است تا آن تکان و آسیب پذیری لازم را برای متفاوت دیدن چیزها ایجاد کند. روان همیشه نیازمند، هرگز نمی تواند ارضا شود اما می توان آن را به چالش کشید. تحریفهای شناختی که غرور برای خودبرتربینی شخص استفاده میکند میتواند اصلاح شود اگر یاد بگیرید که آنها را بشناسید و زمانی که ظاهر میشوند به چالش بکشید.
ارنست همینگوی میگوید هیچ چیز نجیبی در برتر بودن از همنوعان وجود ندارد. برتری واقعی برتری داشتن نسبت به خود قبلی است. بنابراین غرور و تأثیرات آن بر دیدگاه شما از زندگی را مطالعه کنید. شما می توانید تلاش کنید تا هر ایده ناسالمی را که از روان دردسرساز ناشی می شود را شناخته و آن را رها کنید.
با تماشای افکار ازخودراضی، قضاوت ها و غرور خود شروع کنید. خود را هنگام احساس کردن غرورکاذب زیر نظر بگیرید و مشخص کنید که آیا این احساس واقعا باعث خوشحالی شما می شود یا خیر و سپس نقد عادلانه و مهربانانه از خود داشته باشید. آیا از چیزی که تجربه می کنید احساس غرور می کنید؟
اگر این ویژگی را در دیگران ببینید آن را تحسین می کنید؟ شما میتوانید افکار خود را به کار بگیرید و آنها را با هدف ارزیابی به سطحی آگاهانه برسانید و آنهایی را که کمتر قابل تحسین هستند رها کنید. برای کسب آگاهی بیشتر در این زمینه از مشاوره روانشناسی راهنمایی بخواهید.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*