خارج شدن از چرخه یکنواخت زندگی، روزمرگی ها یا به بیان بهتر روزمردگی ها دغدغه بسیاری از افراد امروزه است. زندگی روزمره از روتین تشکیل شده است. کارهایی که ما آنقدر انجام می دهیم که به آن ها عادت می کنیم. سلسله اقداماتی که افراد روزانه انجام می دهند اغلب بدون فکر کردن زیاد هستند. این یکسانی دائمی در زندگی روزمره شکل گرفته است و انسان را به سمتی سوق می دهد که در دام بی حوصلگی و تنبلی و حتی افسردگی می افتد. خیلی وقت ها تنها کاری که لازم است برای رهایی از روزمرگی ها انجام دهیم تغییرات جزئی در فعالیت های روزانه است.
ما می توانیم با انجام کارهای چالش برانگیز و هیجان انگیز و با گشاده رویی و خودانگیختگی با فعالیت های پیش پا افتاده در زندگی روزمره خود مقابله کنیم. همه این تجربیات ما را ملزم به صرف زمان و هزینه زیاد نمی کنند. بیشتر آنها فقط اضافات ساده ای هستند که قبلاً انجام می دادیم.
زندگی اغلب پر هیجان است. برنامههای کاری، تقویمها، زمانها و قرار ملاقاتها همان چیزی است که به نظر ما از اهمیت بالایی برخوردار است. ما اغلب از مزیت قدرتمند مکث و کند کردن بدن و ذهن خود غفلت می کنیم. خواسته های روزمره و دائمی زندگی می تواند منجر به احساس پوچی و بی تفاوتی شود. وقتی برای نفس کشیدن و توجه به چیزها و اتفاقات اطرافمان وقت بگذاریم، از بدن، محیط اطراف و هر برخوردی آگاه می شویم.
ما شروع به قدردانی از چیزهای کوچکی می کنیم که باعث می شود لبخند بزنیم و روحیه ما را بالا ببرد. اغلب، برای فرار از امور پیش پا افتاده، تنها چیزی که نیاز داریم این است که سرعت خود را کم کنیم و کمی نفس بکشیم.
سفر یک راه اثبات شده برای شکستن چرخه یکنواختی است. وقتی به سفر می رویم، چیزهای جدیدی را تجربه می کنیم و زمانی که حواس ما با چیز جدیدی مواجه می شود، به اتفاقات اطرافمان توجه می کنیم. سفر لزوماً به معنای رفتن به یک کشور دیگر یا مکان های دور نیست، اگرچه می تواند مفید باشد. میتوانیم از مناظر و جاذبههای اطراف دیدن کنیم، در یک رستوران جدید غذا بخوریم، غذاهای دیگر را امتحان کنیم یا به سادگی مسیر معمول خود را هنگام رفتن به محل کار تغییر دهیم.
این تغییرات جزئی در فعالیت های روزانه ما به شارژ شدن و باز شدن خود در برابر ایده ها و تجربیات جدید کمک می کند. کاوش می تواند به ما کمک کند تا از یکنواختی فرار کنیم و به ما راهی برای به دست آوردن بینش و دیدگاه می دهد. وقتی سفر می کنیم و کاوش می کنیم، این فرصت را پیدا می کنیم که با افراد دیگر تعامل و روابط اجتماعی داشته باشیم، ایده های جدید یاد بگیریم، ذهن خود را تحریک کنیم و چیزهای سرگرم کننده و هیجان انگیزی را تجربه کنیم. متوجه میشویم که چیزهای غیرمنتظرهای در زندگی وجود دارد و نباید خود را به آنچه عادت کردهایم محدود کنیم.
بدانید که در زندگی چه می خواهید و به طور مداوم روی آن کار کنید. زمانی که احساس می کنیم گیر افتاده، بی حوصله و بی علاقه هستیم، باید اهدافی را که می خواهیم به آن برسیم، در نظر بگیریم. ما باید به طور مداوم خودمان را به چالش بکشیم تا در چیزی خوب باشیم و برای بهتر شدن تلاش کنیم. وقتی برای رسیدن به چیزی تلاش می کنیم، روی هدف خود تمرکز می کنیم و همیشه الهام می گیریم. ما توجه خود را از چیزهای بی اهمیت زندگی منحرف می کنیم و در عوض برای بهتر شدن تلاش می کنیم.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*