ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7
ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7

آلفرد آدلر | آشنایی با زندگی و نظریه آدلر

آلفرد آدلر از جمله روانشناسان معروف اتریشی است که بر جنبه اجتماعی بودن انسان تاکید زیادی داشت. همچنین منبع اصلی انرژی و انگیزه های انسان را میل به قدرت می دانست. او معمولا اولین پیشرو در گروه روانشناسی اجتماعی در روانکاوی معرفی می‌شود و نظریه‌ای را ارائه داد که «علایق اجتماعی» نقش اصلی آن بود. همچنین او تنها روانشناسی است که یک گروه چهار نفری تشکیل داد که این گروه به نام او نامیده می‌شود.

تماس با مشاور

                                            

آلفرد آدلر

آلفرد آدلر پزشک، روان‌درمانگر و بنیان‌گذار مکتب روان‌شناسی فردی اتریشی بود. تاکید او بر اهمیت احساس تعلق، تشکیل خانواده و ترتیب تولد او را از فروید و سایر اعضای حلقه وین متمایز می کند. او این دیدگاه را رواج داد که کمک به دیگران (منافع اجتماعی یا Gemeinschaftsgefuhl) حول این مطلب است که چگونه فرد احساس ارزشمندی و تعلق در خانواده و جامعه می کند. کارهای قبلی او بر حقارت تمرکز داشت. عقده حقارت، عنصری جداکننده که نقش کلیدی در رشد شخصیت ایفا می کند. آلفرد آدلر انسان را به عنوان یک کل فردی در نظر می گرفت و به همین دلیل روانشناسی خود را «روانشناسی فردی» نامید.

آدلر اولین کسی بود که بر اهمیت عنصر اجتماعی در فرآیند سازگاری مجدد فرد تاکید کرد و روانپزشکی را به جامعه منتقل کرد. بررسی بررسی روانشناسی عمومی، منتشر شده در سال 2002، آدلر را به عنوان شصت و هفتمین روانشناس برجسته قرن بیستم رتبه بندی کرد.[

زندگی آلفرد آدلر

آلفرد آدلر در 7 فوریه 1870 در رودلفسهایم، روستایی در حومه غربی وین اتریش، در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد. او دومین فرزند از هفت فرزند یک زوج یهودی به نام های پائولین (بیر) و لئوپولد آدلر بود. لئوپولد آدلر یک تاجر غلات مجارستانی الاصل بود.

برادر کوچکتر آلفرد زمانی که آلفرد تنها سه سال داشت، در تخت کنار او درگذشت و در تمام دوران کودکی خود، رقابت با برادر بزرگترش را حفظ کرد. این رقابت تحریک شد زیرا آدلر معتقد بود مادرش برادرش را بر او ترجیح می دهد. با وجود رابطه خوب با پدرش، او همچنان در رابطه با مادرش با احساس حقارت دست و پنجه نرم می کرد.

آلفرد یک کودک فعال، محبوب و یک دانش آموز معمولی بود که همچنین به دلیل نگرش رقابتی نسبت به برادر بزرگترش، زیگموند، معروف بود. در اوایل، او به راشیتیسم مبتلا شد که آلفرد را تا چهار سالگی از راه رفتن باز داشت. در چهار سالگی به ذات الریه مبتلا شد و شنید که دکتر به پدرش گفت: پسرت بسیارشدید بیمار شده است. این بیماری همراه با دو بار زیرگیری و مشاهده مرگ برادر کوچکترش، به ترس کلی او از مرگ منجر شد. در آن زمان بود که تصمیم گرفت پزشک شود. او علاقه زیادی به موضوعات روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه داشت. پس از تحصیل در دانشگاه وین، به عنوان چشم پزشک و بعداً در عصب شناسی و روانپزشکی تخصص گرفت.

آدلر او خودش را شخصی زشت و کوچک اندام می دانست. آدلر با پدرش رابطه صمیمانه تری داشت و شاید مثل یونگ، بعدها به همین علت با مفهوم عقده ادیپ مخالفت کرد چرا که در تجربه های دوره کودکی‌اش منعکس نشده بود. آدلر در دوران کودکی سخت کار می‌کرد که نزد همسالانش محبوب باشد و به همین دلیل به تدریج که بزرگ‌تر شد، احساس عزت نفس و پذیرش از سوی دیگران داشت. نظریه احساس‌ حقارت که هسته اصلی نظام او را تشکیل می دهد، بازتاب مستقیم تجربه اولیه اوست. آدلر در سال های بعد نظریه‌ای درباره شخصیت مطرح کرد که از جهات زیادی با نظریه فروید فرق داشت و تاکید فروید بر عوامل جنسی را مورد انتقاد قرار داد. همچنین آلفرد آدلر به عنوان پزشک در جنگ جهانی اول در ارتش خدمت کرد و بعد از آن کلینیک‌های راهنمای کودکان در مدارس وین توسط او راه اندازی شد. نهایتا درحالی که برای سخنرانی مهمی در سفر بود، در ابردین اسکاتلند درگذشت.

ویِژگی های اصلی نظریه آلفرد آدلر

آدلر بر عکس فروید اعتقاد داشت انگیزه اصلی رفتارغریزه ها می‌باشند و بر خلاف یونگ که رهبر انسان را صورت های ازلی می دانست، بر جنبه اجتماعی بودن انسان تاکید زیادی داشت. همچنین معتقد بود که منبع اصلی انرژی و انگیزه های انسان  میل به قدرت است و مکانیسم واپس‌زنی فروید را رد کرد. او امیال پرخاشگرانه را جانشین امیال جنسی که مورد تاکید فروید بود قرار داد.

ویژگی های اصلی نظریه آدلر عبارتند از

  • اصل برتری جویی
  • سبک زندگی
  • اصل حقارت
  • خودآگاهی
  • ترتیب تولد
  • علاقه اجتماعی
  • خود خلاق
  • غایت و هدف زندگی

برای آگاهی بیشتر در زمینه سبک‌های زندگی کلیک کنید.

 

نظریه های آلفرد آدلر

احساس حقارت

آدلر اعتقاد داشت که همه افراد در تجربه‌های اولیه خود دچار احساس ضعف و ناتوانی می‌شوند. کودک متوجه می شود که در اطراف او، انسان های مستقل و نیرومند زندگی می‌کنند که به اختیار خود، کارهایشان را انجام می دهند اما او نیاز زیادی به دیگران دارد. بنابراین احساس حقارت در او پدیدار می شود. کودک برای غلبه بر این حس آزاردهنده و جبران حقارت‌هایش (چه واقعی چه خیالی)  تلاش می‌کند به برتری برسد.

آلفرد آدلر معتقد بود احساس‌های حقارت ضروری هستند چون باعث به وجود آمدن انگیزه اساسی برای تلاش، رشد، پیشرفت و موفقیت‌ می‌شوند و باعث ترقی انسان است.

عقده حقارت

زمانی که شخص نتواند احساس حقارتش را مغلوب کند، این حس تقویت و تشدید می شود و باعث شکل‌گیری عقده حقارت در او می‌شود. او این موقعیت را "ناتوانی در حل مشکلات زندگی" تعریف می‌کند. آدلر معتقد است که عقده حقارت از سه راه می‌تواند در فرد شکل بگیرد

حقارت جسمانی

کودکی که ضعف یا نقص جسمانی دارد ممکن است که ناتوانی‌اش را در مدار توجه قرار دهد و برای کسب توانایی برتر تلاش کند. اگر این تلاش‌های جبرانی موفقیت‌آمیز نباشند، عقده حقارت در فرد شکل می‌گیرد.

لوس کردن

کودکان نازپرورده به این علت که چیرگی بر مشکلات و سازگاری با دیگران را یاد نگرفته‌اند، هنگامی که در زندگی با مانعی برخوردند، به این نتیجه می‌رسند که ناتوانی خود آن‌ها موجب ناکامی شان شده است و دچار عقده حقارت می‌شوند.

برای آگاهی بیشتر در مورد چگونه از لوس شدن کودک جلوگیری کنیم کلیک کنید.

نادیده گرفتن

کودکی که به علت بی‌تفاوتی و عدم توجه والدین یا حالت خصمانه آن‌ها، نیازهای عشق و ایمنی‌شان ارضا نشده، احساس بی‌ارزشی می‌کنند و عقده حقارت در آن‌ها شکل می‌گیرد.

عقده برتری

آلفرد آدلر بیان کرد که این احتمال وجود دارد که شخص در مقابل احساس حقارتش، به جبران بیش از اندازه تمایل داشته باشد و دچار عقده برتری شود. در این حالت فرد به زورگویی و سلطه‌جویی گرایش دارد و تصورات اغراق آمیز از خودش نشان می‌دهد.

اصل برتری جویی

آدلر "برتری جویی" را اصلی‌ترین انگیزه زندگی و عامل مهمی برای وحدت شخصیت، کوشش در بهتر و کامل‌تر شدن شخص می‌داند. آدلر اعتقاد دارد که انسان‌ها در سراسر زندگی خود، برای رسیدن به کمال تلاش می‌کند.

ترتیب تولد

آدلر ترتیب تولد را یکی از اصلی‌ترین عوامل موثر اجتماعی در دوران کودکی مطرح کرد و مدعی بود بر ماهیت سبک زندگی اش اثر می‌گذارد. او اعتقاد داشت فرزندان اول که توجه کامل والدین را کسب کرده اند، بعد از تولد فرزند دوم، خبری از عشق و توجه اولیه نیست. بنابراین دچار حسادت و احساس نفرت شده و ناامنی شدید و خصومت زیادی نسبت به دیگران پیدا می‌کنند. افراد منحرف، مجرم و روان رنجور در بسیاری از موارد فرزندان اول خانواده هستند.

همین طور به اعتقاد آلفرد آدلر، فرزندان دوم معمولا رقابت‌جوتر و بلندپروازتر از خواهران و برادران شان هستند. رشد فرزندان آخر معمولا سرعت زیادی دارد و اگر خیلی نازپرورده شوند، احتمال دارد که در بزرگسالی برای کنار آمدن با مشکلات زندگی دچار مشکل شوند.

تک فرزندها معمولا خودخواه‌تر از بقیه اند و در دوران بزرگسالی هم مثل کودکی شان شدیدا به دنبال کسب توجه هستند. برای همین احتمال بیشتری وجود دارد  که ضربه های شدید روانی را متحمل شوند.

برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه روش‌های تربیت فرزند کلیک کنید.

علاقه اجتماعی

آدلر در اواخر عمر به این نتیجه رسید که انسان ها  اجتماعی به دنیا می‌آیند و اجتماعی بودن خود را دوست دارد. همین علاقه اجتماعی در انسان  ذاتی است و مثل سایر غرایز فطری نیاز به تعلیم و تربیت ندارد. ارتباط کودک با عالم خارج از طریق مادر و خانواده، سپس مدرسه و بالاخره در جامعه با مردم شکل می‌گیرد. این روابط باعث پرورش حس اجتماعی شدن و یادگرفتن احساس مسئولیت می‌شود. همچنین احساس برتری جویی فرد به تدریج جنبه اجتماعی پیدا می‌کند. مثلا فرد به مصالح اجتماعی و هم نوع دوستی فکر می کند وآن ها را کاملا از خودش می داند. به نظرآلفرد آدلر افرادی که احساس علاقه اجتماعی ندارند، احتمال دارد به اشخاص نامطلوب اجتماعی مثل روان رنجور، مجرم و مستبد تبدیل شوند.

انتقاد به نظریه های آلفرد آدلر

نظریه آلفرد آدلر همانند نظریه‌های  فروید و یونگ نیز از سمت منتقدان مورد انتقاد قرار گرفت. منتقدان اعتقاد داشتند مفاهیم عقده حقارت، خود خلاق و برتری جویی در نظریه آدلر بیشتر جنبه ذهنی داشت و به نظرعلمی اعتبار چندانی ندارد. اما بعد حائز اهمیت و مهم در نظریه آدلر، تاکید زیاد بر عوامل اجتماعی و تاثیر آن در شکل گیری شخصیت است.

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*