به دست آوردن قدرت در رابطه

قدرت واقعی در رابطه چیست؟

قدرت واقعی بر خلاف باور ذهنی ما این نیست که با زور و فشار به خواسته خود برسیم. در واقع قدرت در کار، رابطه، تحصیل و... زمانی قدرت خواهید داشت که فضای ارضا کننده نیاز در تعامل با محیط دیگر داشته باشید. به عبارت ساده تر وقتی نیاز کسی را برطرف کنید می توانید او را به خود وابسته کنید و .مثلا در خانواده ها والدین قدرت بیشتری دارند چون آن ها ارضا کننده نیازها هستند و در سن میانسالی و پیری که فرزند نیازها را بر طرف می کند قدرت در دست بچه ها است.
اینکه بخواهیم در رابطه قدرت داشته باشیم و ارضای نیاز محیط اطراف را انجام ندهیم غیر ممکن است. ما در فضای زندگی به دنبال قدرت و تحت کنترل داشتن دیگران هستیم. برای داشتن قدرت در خانواده ابتدا باید نیاز خانواده را شناخت و در پی ارضای آن نیاز حرکت کرد. به طور کلی در هر رابطه ای ما به دنبال ارضای نیازهای خود هستیم و فردی که نیاز را بر طرف می کند به همان  اندازه قدرت دارد.
 

واکنش ها به عدم همکاری در رابطه

می‌توان گفت در واقع سه راه برای واکنش نشان دادن در مورد چنین رفتاری وجود دارد.

• اولین راه این است که تصمیم فرد ناراضی را هر چه که باشد پذیرفت تا یک ظاهر حداقلی از همکاری و تعامل را حفظ کرد. این گزینه در حالی که ممکن است برای زمان مشخصی پذیرفتنی باشد، کنترل را به‌صورت کامل واگذار می‌کند. برای بیشتر افراد، این راه حل، طولانی مدت نیست.
• راه دوم مبارزه برای همکاری است – انتخابی پر ریسک برای فردی که به‌شدت به دنبال حفظ رابطه است.
• راه سوم این است که از آن عبور کنید – مثلا فرد می‌گوید – " اگر انتخاب تو این است که از من حمایت نکنی یا به من ملحق نشوی، من تنها این مسیر را می‌روم و یا کسی را پیدا می‌کنم که به من حمایت و همراهی مورد نیازم را بدهد." در حالی که این روش ممکن است از بقیه امیدوار کننده تر به نظر برسد، ممکن است برای فردی که برای حفظ اعتماد به نفس و احساس امنیت خود به رابطه موجود وابسته است بسیار سخت باشد.

اگر در این شرایط بودیم چگونه کاری کنیم که رابطه ادامه یابد؟ اعتماد عنصر حیاتی است. وقتی به شریک زندگی خود اعتماد داریم تا حدودی مطمئن هستیم که ما را ترک نخواهد کرد. همچنین اطمینان داریم که شریک زندگی ما هنگام تصمیم گیری در مواردی که روی هر دوی ما تأثیر می‌گذارد، نیازها و خواسته‌های من را نیز در نظر می‌گیرد. این اعتماد به شکل تدریجی ایجاد می‌شود. اگر کسی به روش‌های ساده نشان دهد که قابل اعتماد است، ما حاضر می‌شویم تا ریسک اعتماد به وی حتی به میزان بیشتر را بپذیریم.

روش به دست آوردن قدرت در رابطه

خیلی از ما در رابطه بدون اینکه بدونیم یه سری کارها رو انجام می دیم که از قدرت ما در رابطه کم می کنند. در ادامه راه هایی را برای جذب قدرت در رابطه ذکر کرده ایم.

1-تعادل در عذرخواهی

بیش از اندازه معذرت خواهی نکنید. معذرت خواهی کردن برای چیز هایی که کنترلی روی آن ها نداریم. مثلا "ببخشید که فلانی فلان کار رو انجام داد و ناراحت شدید". یا زمانی که طرف مقابل اشتباهی انجام میدهد اما شما معذرت خواهی کنید. این کار بسیار ارزش و قدرت شما رو در رابطه پایین می آورد همچنین شما رو فرسوده و خسته میکند و باور غلطی به آدم های اطرافتان می دهد.

2-تصمیم گیری های شخصی

اجازه ندهید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند. راه دوم این است که نگذارید دیگران  به جای شما تصمیم بگیرند. ممکن است هنگام تصمیم گیری احساس کنید فلج شدید یا مثلا به این فکر کنید که اگر این تصمیم را بگیرم بقیه از دست من ناراحت می شوند و ممکن است دوست نداشته باشند رابطه صمیمی با شما داشته باشند. یا در  رابطه ناسالمی باشید که می ترسید بابت هر کار و هر تصمیمی رابطه خراب بشود. در این شرایط برای اینکه از فشار در بیایید ممکن است اجازه بدهید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند و در این صورت قدرت خودتان را به شدت از دست می دهید.

3-عدم قربانی پنداری خود

نقش قربانی را بازی نکنید. نقش قربانی داشتن یعنی بقیه رو به خاطر احساسات و انتظارات خود سرزنش کنید. مثلا با خودت می گویی" اگه فلانی فلان کار را  نمیکرد همه چیز درست می شد. دیگران باعث شدن که زندگی من خراب می شود اگر پارتنر من معذرت خواهی می کرد من هم می بخشیدم همه چی حل میشد. " در این صورت واضح است که شما هیچ قدرتی ندارید و همه قدرت ها و انتخاب و تصمیم گیری ها دست بقیه است و همه چیز تقصیر بقیه است و همیشه خودتان را قربانی میدانید. پرتوقع هستید و در مورد هیچ موضوعی خودتان مسئول نمی دانید و حتی تلاشی هم در این رابطه نمی کنید. در یک رابطه سالم باید دو نفر با هم دیگه تلاش کنند که مسائل و حل کنند و هر دو نفر عذرخواهی کنند.

4-گفتگو

هنگام مشکلات با یکدیگر صحبت کنید. اشتباه بعدی صحبت نکردن در مورد مشکلات هستش که معمولا با رفتار تهاجمی منفعلانه همراه است. برای مثال از طرف مقابل خودت ناراحتی و هیچ حرفی با او نمی زنید وقتی از شما می پرسد چه شده می گویید "نه همه چی خوبه" ولی حرف نمی زنید و 8 شب پیام می دهید که من میروم بخوابم. وقتی در مورد چیزی که ناراحت هستید حرف نمی زنید دیگران نمی توانند ناراحتی شما را بفهمند و احترام بذارند چون نمی توانند ذهن شما را بخوانند. بنابراین هیچ وقت درک نمی شوید و به این باور می رسید که به خواسته های شما احترام گذاشته نمی شود.

5-اعتماد به نفس

به خودتان و اعتقاداتان باور داشته باشید. وقتی خودت به خودت به احساسات اعتقادات باور نداری چطور میخوای که بقیه به تو باور داشته باشند و اعتماد کنند. در این شرایط کمتر احساسات و افکار خود را  بیان می کنید یا اگر هم بیان نمیید خیلی با شک و تردید است پس بقیه به دلیل همین بی اعتمادی خودتان، به آن توجه نمی کنند. زندگی میدان جنگ نیست اما حس قدرت و اعتماد به نفس به اینکه رابطه سالمی داشته باشیم شدیداً کمک میکند.

برای کسب آگاهی بیشتر در این رابطه از مشاوره روانشناسی مشورت بخواهید.