ایا درمان شخصیت قربانی سخت است؟ همه ما در زندگی فراز و نشیب هایی داریم. ممکن است روزانه اتفاقات بدی برای شما یا افرادی که می شناسید بیفتد. اما برخی از افراد هستند که ادعا می کنند هرگز تقصیر آن ها نبوده است. آن ها استدلال می کنند که کنترلی بر موقعیت های سخت و مشکلاتی که با آن مواجه می شوند ندارند. مشکلاتی که به آن فکر می کنند به سادگی همیشه برای آن ها اتفاق می افتد. قربانی شدن می تواند بخشی از هویت یک فرد شود، اما یک رفتار آموخته شده است و می تواند تغییر کند. اغلب به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای مقابله با رویداد های نامطلوب زندگی تکامل می یابد. برای دریافت مشاوره تلفنی فردی کلیک کنید.
ذهنیت چنین افرادی مدام این است که مشکلات تقصیر من نیست. کسی که حس قربانی شدن دارد ادعا می کند که اتفاقاتی که برای او می افتد تقصیر شخص یا چیزی غیر از خودشان است. ممکن است تقصیر شریک زندگی، خانواده، همکار، دوست یا تقدیر باشد. آن ها به طور مکرر از اتفاقات بدی که در زندگی خود رخ می دهد شکایت می کنند. چنین افرادی تمایلی به قبول مسئولیت شخصی ندارند و اظهار می دارند که شرایط تحت کنترل آن ها نیست. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه مظلوم نمایی کلیک کنید.
قربانیان نگاه به مشکلات را شخصی می دانند. حتی اگر نظر یا بیانیه ای متوجه آن ها نشده باشد، این افراد هم چنان آن را جذب می کنند که گویی چنین بوده است. چه کار کردم که لیاقت این را داشته باشم؟ چنین مدلی سوال برای این افراد بسیار رایج است.
یک عضو تیم با ذهنیت قربانی می تواند برای شما به عنوان مدیر و برای بقیه اعضای تیم شما مشکلات واقعی ایجاد کند. در این جا چهار تأثیر منفی که می تواند داشته باشد، آورده شده است.
شناخت نشانه های ذهنیت قربانی می تواند به شما کمک کند تا یاد بگیرید که چگونه روابط خود را با افرادی که این گونه رفتار می کنند هدایت کنید. کسانی که در نقش قربانی قرار می گیرند اغلب احساس آسیب پذیری می کنند. آن ها بر این باورند که افراد زندگی خود - حتی افرادی که باید ذاتا بتوانند به آن ها اعتماد کنند - مسئول درد و رنج آن ها هستند. در نتیجه این افراد تمایل دارند به روش های مختلفی واکنش نشان دهند. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه تعریف شخصیت کلیک کنید.
اگر شخصی که می شناسید از جستجوی راه حل های ممکن (و اغلب ساده) برای مشکلاتی که با آن ها مواجه است خودداری می کند، ممکن است به این دلیل باشد که ذهنیت قربانی دارد. اکثر مشکلات راه حل دارند. اگر به اندازه کافی سخت بگردیم، معمولا می توانیم حتی راه های کوچکی برای بهبود شرایط پیدا کنیم. اما آن هایی که ذهنیت قربانی دارند معمولا علاقه بسیار کمی به تلاش برای ایجاد تغییرات مثبت در سبک زندگی خود نشان می دهند. در عوض، آن ها اغلب:
فقدان مسئولیت یا پاسخگویی نشانه بزرگی از ذهنیت قربانی است. کسانی که با ذهنیت قربانی واکنش نشان می دهند معمولا:
کسی که ذهنیت قربانی دارد، ممکن است به راحتی پیام های منفی را که ناشی از چالش هایش است جذب کند. با هر مشکلی، معمولا همان نوع پاسخ وجود دارد. این می تواند عمیق تر در یک گفتگوی درونی گنجانده شود و در نهایت، واکنش فقط به یک عادت تبدیل شود. نتیجه می تواند تلاشی برای خرابکاری دائمی در روابط یا هر اتفاق خوبی در زندگی باشد. برخی از واکنش های مکرر به هر نوع درگیری ممکن است شامل احساسات زیر باشد:
این غیر معمول نیست که افراد دارای ذهنیت قربانی اساسا باور کنند که قدرت لازم برای تغییر شرایط دشوار زندگی خود را ندارند. این احساس ناتوانی و بی انگیزگی می تواند باعث شود آن ها احساس کنند که نمی توانند حتی از چیز های چالش برانگیز خفیفی که تجربه می کنند فرار کنند.
احساس قربانی بودن می تواند ناشی از کمبود اعتماد به نفس باشد که به یک دور باطل تبدیل می شود. از آن جایی که احساس می کنند لایق چیز های خوب در زندگی نیستند، ممکن است در الگو های فکری دایره ای شرکت کنند که ثابت کند همیشه چیز های بد برایشان اتفاق می افتد. عزت نفس پایین می تواند تفکر منفی را تشدید کند.
یکی از مشکلات برخورد با افرادی که شخصیت یا ذهنیت قربانی دارند، این است که آن ها احتمالا هیچ کمکی نمی خواهند و به هر تلاشی برای تغییر رفتار یا طرز فکر خود واکنش منفی نشان می دهند.
این را می توان به اثر بهره ثانویه نسبت داد. به این معنا که چنین افرادی نمی خواهند مسئولیتِ پذیرفتن مسئولیت پذیری شخصی را در قبال مشکلاتی که دامن گیرشان می شود، تحمل کنند. آن ها ممکن است حالت تدافعی به خود بگیرند یا به روشی منفعلانه، پرخاشگرانه نسبت به هر کسی که فقط سعی در کمک کردن دارد رفتار کنند. اگر چنین افرادی به صورت آشکار ابراز عصبانیت می کردند، برایشان سخت تر بود که تنش ناشی از آن را به خاطر سوء تفاهم سرزنش کنند.
هم چنین این خطر وجود دارد که آن ها شخص مقابل را متهم به ایجاد ناراحتی بیشتر کنند. بنابراین بسیار مهم است که خطر تبعیض خودآگاه یا ناخودآگاه را درک کنید و بسیار مراقب باشید که حتی از جداسازی ظاهری آن ها اجتناب کنید. به عنوان یک مدیر، وظیفه شما این است که اعضای تیم خود را قادر کنید تا در نقش های خود به خوبی عمل کنند. از شما انتظار نمی رود که یک درمانگر باشید و استراتژی شما باید حول محور مدیریت عملکرد روشن و موثر باشد، همان طور که در این هشت مرحله ذکر شده است:
اگر یکی از اعضای تیم به طور منظم برخی یا همه ویژگی ها یا رفتار های زیر را نشان دهد، ممکن است ذهنیت قربانی داشته باشد:
مطمئن شوید که از تلاش برای ایفای نقش یک متخصص مراقبت از سلامت روان اجتناب کنید. تشخیص را به متخصصان روانپزشکی و روانشناسان بسپارید. به عنوان یک قاعده، از برچسب زدن به افراد و تقلیل آن ها به یک کلیشه خودداری کنید.
اگر فکر می کنید که با یکی از اعضای تیم روبرو هستید که ذهنیت قربانی دارد و بر عملکرد آن ها و تیم هایشان تأثیر می گذارد، در مورد وضعیت با منابع انسانی مشورت کنید. همان طور که قبلا اشاره کردیم، اقدام مستقل برای حل این وضعیت می تواند به راحتی توسط شخص قربانی به عنوان قلدری تلقی شود. این ضروری است که با به نظر نرسیدن یک قلدر از خود محافظت کنید. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه روانشناسی شخصیت کلیک کنید.
مشارکت اولیه منابع انسانی برای همه طرف ها عاقلانه، مفید و ایمن تر است. منابع انسانی برای حمایت، مشاوره، ارائه دیدگاه و اطمینان از بازی جوانمردانه و انطباق قانونی وجود دارد. بنابراین، مراحلی را که می خواهید بردارید را مشخص کنید و از منابع انسانی بخواهید که در مورد هر کدام راهنمایی و تأیید کنند. آن ها را در هر مرحله در جریان قرار دهید تا آماده باشند که وارد عمل شوند و میانجیگری کنند یا در صورت لزوم اقدامات قوی تری انجام دهند.
هنگامی که موضوع را با منابع انسانی مطرح می کنید، مراقب باشید که به حقایق پایبند باشید، از شایعات آسیب رسان بپرهیزید، رازداری را حفظ کنید و برای حفظ کرامت افراد تلاش کنید. به عنوان مثال، یک مدیر می تواند به طور کلی از منابع انسانی مشاوره بگیرد، بدون این که فورا نامی از فرد مورد نظر ذکر کند.
در مورد استاندارد های رفتار و عملکردی که انتظار دارید قاطع باشید. آن ها را به وضوح توضیح دهید و از شخص قربانی حمایت کنید تا جایی برای شکست وجود نداشته باشد. شما باید اوضاع بهتری را ایجاد و کنترل کنید. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه مقابله با شکست کلیک کنید.
برای مثال، ضربالاجل های مشخصی را برای کار ها و پروژه ها تعیین کنید و با نقاط بازرسی موافقت کنید تا پیشرفت را بررسی کنید. اما این واقعاً یک راه حل کوتاه مدت است. به عنوان یک مدیر نمی خواهید در نهایت برای مدت طولانی مدیریت مشکلات آن ها را انجام دهید. اگر این اتفاق افتاد، ممکن است لازم باشد اقداماتی را که در مرحله هشت در زیر برجسته شده است، در نظر بگیرید.
مشاهدات خود را یادداشت کنید و در مورد اقداماتی که انجام می دهید و کار هایی که به آن ها محول می کنید یادداشت برداری کنید. بررسی شواهدی که جمع آوری می کنید به شما کمک می کند تا بهتر بفهمید چه اتفاقی در حال وقوع است. هم چنین داشتن سابقه به شما کمک می کند تا با هرگونه اتهامی مبنی بر رفتار ناعادلانه یا قلدر بودن مقابله کنید.
هم چنین، منابع، آموزش ها، ترفیع ها، تشویقی ها، بحث ها و امتیازاتی را که هر یک از اعضای تیم دریافت می کند، ثبت کنید. اطمینان حاصل کنید که همه به سهم خود از تکالیف تنبیهی یا تشویقی بهره مند می شوند. همچنین درمورد بهترین سبک مدیریتی بخوانید.
تمرینات تیم سازی را به طور منظم برای تقویت پیوند های تیمی برگزار کنید. تمرین های سپاس گزاری را که در آن افراد برای یک دیگر پیام های تشکر می نویسند، در نظر بگیرید. این کمک می کند تا توجه همه به جایی که از آن ها کمک و حمایت می شود متمرکز شود. هم چنین ممکن است منجر به دریافت تشکر «قربانی» از یک همکار شود. چنین موردی می تواند به آن ها کمک کند تا بفهمند که همه برای قربانی کردن آن ها نقشه نکشیده اند. هم چنین می تواند باعث افتخار آن ها در قبول مسئولیت موفقیت های تیم شود. همچنین درمورد ویژگی های یک کارفرمای خوب بخوانید.
به افراد خود بگویید که این مسئولیت آن هاست که هر گونه تنگنای احتمالی در یک پروژه را پرچم گذاری کنند. به عنوان مثال، اگر کار یکی از اعضای تیم به انجام یک فعالیت خاص توسط شخص دیگری بستگی دارد، مطمئن شوید که او کار خود را به درستی انجام می دهد و به دیگری محول نمی کند. این کمک می کند تا شخص قربانی اجازه ندهد تأخیر به یک مشکل جدی تبدیل شود که بعدا همین مشکل می تواند شخص دیگری را سرزنش کند. هم چنین، به اعضای تیم خود بازخورد موثر بدهید. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه عوامل موفقیت در کار گروهی کلیک کنید.
از افراد خود بخواهید که شخصا در قبال نتایج انتخاب های خود پاسخگو باشند و مسئولیت اقدامات خود را بر عهده بگیرند. به عنوان مثال، به همه و هم چنین فرد قربانی یک پروژه کوچک بدهید. به آن ها بگویید که مسئول تکمیل کار و غلبه بر هر چالشی هستند که پیش می آید. اگر آن ها بتوانند با موفقیت در این محیط امن مسئولیت را بپذیرند، به ایجاد اعتماد بین شما کمک خواهد کرد. این برد به افزایش عزت نفس شخص قربانی و اعتماد شما به آن ها کمک می کند. به چنین افرادی اجازه دهید بدانند که حتی اگر نتوانند همه شرایط را کنترل کنند، انتظار دارید واکنش خود را در برابر ناملایمات کنترل کرده و بر آن غلبه کنند.
برای کمک به تقویت پذیرش مسئولیت پذیری شخصی، این را به جای تمرینی یک باره، به یک فرآیند مداوم تبدیل کنید. با پیشرفت آن ها، می توانید اندازه این پروژه ها را افزایش دهید یا پروژه هایی با مسئولیت های بیشتری به آن ها بدهید.
اگر «قربانی» هم چنان ضربالاجل ها و اهداف را از دست می دهد، یا رفتار او برای رفاه یا بهره وری تیم بسیار مضر است، ممکن است لازم باشد که اقدامات انضباطی آغاز شود. به عنوان مثال، با صدور یک اخطار رسمی توانید به او هشدار دهید. به مشارکت یک نماینده منابع انسانی در تمام جلسات و بحث های خود ادامه دهید. همچنین درمورد مهارت های مذاکره بخوانید.
حضور یک شخص ثالث عینی برای گوش دادن، میانجیگری و یادداشت برداری می تواند به جلوگیری از اتهامات نادرست یا ادعا های قربانی شدن در جلسات بعدی کمک کند. اگر مشکلات عملکردی یا رفتاری بدون هیچ نشانه ای از بهبود ادامه پیدا کرد، آماده باشید که بگویید: «دیگر بس است». شما مدیون بقیه اعضای تیم و سازمان خود هستید که به سرعت عمل کنید و درگیر یک مشکل طولانی مدت نشوید.
افراد دارای ذهنیت قربانی بر این باورند که همه ناکامی ها و بدبختی هایشان را می توان به گردن شخص یا چیز دیگری انداخت. احساسات دراماتیک و بهانه های بی پایان آن ها می تواند برای روحیه و بهره وری تیم مضر باشد و باید به سرعت و به طور موثر با آن ها برخورد کرد. اما مهم است که از هر گونه اتهام تبعیض، قلدری یا رفتار ناعادلانه خودداری کنید. بنابراین به محض این که باور کردید با فردی با ذهنیت قربانی سروکار دارید، منابع انسانی را درگیر کنید.
ثبت دقیق تعاملات خود با یک قربانی نیز می تواند به این امر کمک کند. هم چنین می توانید از تمرینات تیم سازی برای افزایش اعتماد و تعامل در تیم خود استفاده کنید. اما اجازه ندهید بی عدالتی های درک شده عملکرد ضعیف یا رفتار منفی را توجیه کنند. برای دریافت خدمات مشاوره روانشناسی کلیک کنید.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*