مدل یادگیری بلوم راهی برای سازماندهی بهتر تفکر انسان است. سطوح یادگیری بلوم در طبقه بندی علوم برای یادگیری کامل و درک عمیق مطالب آموزشی است. انسان از مراحل و سطوح مختلف یادگیری عبور می کند و هر سطح یادگیری میزانی درک و تفکر اتفاق می افتد، تا فرد با دریافت و عبور از آن به سطح بعدی یادگیری وارد می شود. از این موضوع برای ساخت مدل های یادگیری کمک گرفته شده است. برای کسب آگاهی بیشتر از مشاوره تلفنی فردی کلیک کنید.
اندیشمندان زیادی در زمینه ی یافتن مسیری که بتواند فرایند تفکر انسان را بهبود ببخشد، تلاش و تحقیق بسیاری نموده اند. و متخصصان آموزشی به دنبال ایجاد طرح هایی برای افزایش میزان یادگیری در انسان بوده اند، که ساموئل بلوم در این مسیر موفق به ایجاد طرحی جهت افزایش کیفیت یادگیری گردید. در ادامه ضمن بیان تاریخچه پیدایش مدل بلوم به شرح طبقه بندی مدل یادگیری بلوم خواهیم پرداخت.
ساموئل بلوم از محققان حوزه روان شناسی درفاصله ی سالهای 1999-1913 با استفاده از روان شناسی شناخت گرا، موفق به ایجاد مدل یادگیری جدیدی شد و به طبقه بندی هدف های آموزشی در سه زمینه ی شناختی، عاطفی و مهارتی پرداخت. رده بندی بلوم در سطح آموزشی مزایا و فوایدی دارد که عبارتند از:
در طبقه یندی آموزشی بلوم یادگیری در سه حوزه انجام گرفته است، که عبارتند از:بلوم در طبقه بندی خود در حوزه شناختی، شش بخش فرعی درنظر گرفته است؛ که سه بخش اول آن مراحل یادگیری عینی محسوب می شوند. این شش سطح یادگیری شامل موارد زیر می شود. بلوم برای حوزه شناختی شش بخش فرعی در نظر گرفته است. سه بخش اول از شش بخش جز مراحل یادگیری عینی می باشد. اولین بخش حوزه شناختی، بخش دانش است. در این رابطه مطالعه مقاله نظریه یادگیری شناختی احتماعی بندورا پیشنهاد می شود.
اولین سطوح یادگیری بلوم، یادگیری به منظور سپردن مواد و معلومات آموزشی به حافظه است. به این شکل که یادگیرنده تمام مفاد آموزشی را بی کم و کاست در حافظه ثبت کند. این بخش از یادگیری به دانش آموزان این فرصت را می دهد، تا بازخوانی ساده ای از عنوان ها به دست بیاورند و یک شناخت سطحی پیدا کنند.
فهرست تهیه کردن، شناختن، تشخیص، نام بردن و بیان کردن از افعال مورد استفاده در این بخش هستند. یادگیرنده در این سطح، اطلاعات و معلوماتی را جهت استفاده بعدی در مباحث دیگر مرتبط، جمع آوری می کند.
از این روش برای یادگیری و حفظ اسامی، تاریخ و مکان ها و... استفاده می شود. این سطح از سطوح یادگیری بلوم پایین ترین سطح یادگیری است و از این سبک یادگیری در مراکز آموزشی دبیرستان استفاده می شود. که هدف از آن یادگیری سریع و آسان فرمول ها، اسامی تاریخی و ... است. برای آشنایی با روش های تقویت حافظه کلیک کنید.
یادگیری مفهومی یا فهمیدن دومین بخش از حوزه شناختی است. فهمیدن به درک اولیه از یک موضوع نیاز دارد. در این بخش به وسیله تفسیر کردن، تعیبر یا توصیف، بازنویسی و تعمیم دادن و...به فهم موضوع و درک بهتر آن پرداخته می شود. درواقع فهمیدن در این سطح به همین ترتیب اتفاق می افتد.
در این سطح آموزشی، یادگیری عمیق تر صورت می گیرد و امکان فکر کردن و درک مطلب را به یادگیرنده می دهد. بنابراین فرد پس از یادگیری مطلب می تواند آن را توضیح دهد و از مرحله به یاد سپاری بالاتر برود. در این روش می توان با طرح سوالات تشریحی به درک و سنجش مطالب آموزشی بپردازد. یادگیری به این روش کمک میکند دانشجو بتواند مطالب را به زبان خود بیان کرده و کنفرانس ارائه دهد که باعث افزایش قدرت یادگیری مغز هم می شود.
نتیجه ی یادگیری در سطح کاربردی این است، که دانش آموخته می تواند مطالبی که یادگرفته است به خوبی استفاده کند و این مرحله، بخشی است که دانش آموخته شده، به کار بسته می شود و دانش آموز می تواند با به کارگیری مطالب و افکار انتزاعی مشکلات خود را حل کند. افعال مورد استفاده و راهنما در این بخش، استفاده کردن، کشف کردن، ارزیابی و مشخص کردن هستند.
در این روش، از یادگیری ابتدایی فراتر می رویم و آموزش گیرنده آموزه های خود را به شکل عملی به کار می برد و می تواند آنچه آموخته مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد. این سطح آموزشی بلوم وارد مرحله ی عملی می شود، که به کمک به رسم نمودار و انجام پروژه و آزمایشات علمی می توان به سنجش این نوع یادگیری پرداخت. هدف از آن حل معادلات است.
در سطح یادگیری هدف این است که یادگیرنده اطلاعات به دست آمده و یادگرفته شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و بخش های پیچیده ی علمی را به قسمت های ساده تر تقسیم و تحلیل کند. افعال مورد استفاده در سطح یادگیری تحلیلی تعیین کردن، انتخاب، تشخیص و تجزیه و دسته بندی کردن هستند که به کمک این افعال ابزاری به تحلیل داده های دریافتی و تقسیم و تجزیه ی آنها پرداخته می شود.
در شیوه ی یادگیری تحلیلی، یادگیرنده می تواند مطالب آموخته شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و موضوع را از جمیع جهات مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. تحلیل های روانشناسی نمونه ای از این نوع یادگیری هستند. به کمک این شیوه ی یادگیری میتوان با تحلیل یک موضوع به اجزا و عناصر تشکلیل دهنده ی آن، موضوع را از جنبه های مختلف مورد ارزیابی قرار داد. کاربرد استفاده از این روش، تحلیل الگوهای عددی است.
در بخش ارزیابی از دانش آموخته انتظار می رود، که اطلاعات آموخته شده را به صورت یک جا به ذهن بسپارد و به قضاوت پیرامون آن ها بپردازد. افعال مورد استفاده ی این مرحله توجیه کردن، انتقاد کردن، تصمیم گرفتن و ارزیابی و تفسیر کردن است.
رسیدن این نوع یادگیری نیازمند فهم و درک بسیط موضوع و همچنین توانایی تحلیل کامل تمام جنبه های آن و جمع آوری تمام اطلاعات به صورت یک جا است. در این مرحله از یادگیری، فرد توانایی و قابلیت سنجش و نقد موضوعات مختلف را به دست می آورد. این نوع یادگیری در سطوح بالا و پیشرفته ی تحصیلات اتفاق می افتد.
البته دست یابی به این مرحله ی یادگیری منوط به استعداد و توانایی فردی است و درصورتی که فرد قادر به درک این سطح یادگیری باشد، می تواند در مراحل دیگر آموزشی و موضوعات متنوع دیگر از آن استفاده کند. یکی از موارد کاربرد این سطح یادگیری، استفاده از آن توسط طراحان سوال برای مراحل پیشرفته تحصیلاتی است. در نقد آثار ادبی، هنری و... نیز از این یادگیری استفاده می شود. طرح سوالات مبتنی بر سنجش و ارزیابی به سنجش این سبک یادگیری کمک می کند.
در سطح ترکیب و آفرینش، دانش آموختگان می توانند تمام اجزای تجزیه شده را در کنار هم قرار دهند و یک بخش و ایده ی جدیدی بسازند. در این مرحله از افعال طراحی کردن، ترکیب کردن، ابداع و سازمان دهی کردن استفاده می شود. دانش آموخته به سطحی از فهم رسیده که اطلاعات جزئی را تشخیص دهد و با هم ترکیب کند و مطلب تازه ای بیافریند.
در نظریه ی بلوم بالاترین سطح یادگیری، سطح یادگیری خلق است، که نیازمند توانایی درک بالای یادگیرنده و تسلط کامل او به موضوع است تا بتواند به خلق ایده و جلوه های بدیع دست بزند. آموزش این یادگیری زمانی اتفاق می افتد، که فرد با عبور از سطوح قبلی نسبت به جوانب موضوع، کاربرد و برداشت ها، همچنین نقد وسنجش آناشراف کامل داشته باشد تا بتواند در خصوص آن موضوع به خلق جدیدی اقدام کند.
این نوع یادگیری در کار نظریه پردازان رشته های مختلف قابل مشاهده است، که با تسلط کامل بر یک موضوع قادر هستند، حرف تازه ای بزنند و یا درک جدیدی از موضوع ارائه دهند. یک راه پیشنهادی جدید ابداع کنند و یا ترکیبی تازه از داده های قبلی بسازند. این سطح یادگیری، دربرگیرنده ی سایر سطوح یادگیری بلوم است.
دومین حوزه از سطوح یادگیری بلوم حوزه ی عاطفی است، که اصولا پیرامون بینش و عواطف دانش آموز و یادگیرنده می باشد. در این حوزه از یادگیری پذیرش فرد یادگیرنده باید انتخابی باشد و او به مسائل مختلف بازخورد بدهد، به عبارتی نسبت به واکنش خود احساس رضایتمندی داشته باشد و با اشتیاق موضوعات را ارزش گذاری کند. کاربرد این حوزه در مدرسه زمانی امکان پذیر است، که بتواند برای دانش آموزان فرصت های قابل دست یابی فراهم کند.
در هر یک از بخش ها میزان درون سازی یک ارزش و یا بینش و احساس از سمت دانش آموز ارتباط مستقیم دارد.
حوزه ی روانی حرکتی، اخرین حوزه در طبقه بندی بلوم است. هدف در حوزه روانی ـحرکتی، انجام ماهرانه حرکات بدنی مانند نوشتن، تایپ کردن، نواختن موسیقی، حرکات ورزشی، مشاغل و حرفی که نیاز به فعالیت بدنی دارند و... می باشد.
زمانی که یک فرد بتواند حرکات مستقل بدنی را بیاموزد و نسبت به مهارت های مختلف حرکتی کارآزموده شود، هدف حوزه حرکتی تامین شده است. و هدف در این حوزه افزایش توانمندی های حرکتی و عضلانی است، که نیازمند همکاری سیستم عصبی و ماهیچه ها است.
در این حوزه نیز میان سطوح مختلف سلسه مراتبی وجود دارد و دانش آموختگان بعد از گذراندن سطوح قبلی قادر به انجام این حوزه خواهند بود.
سطوح یادگیری بلوم به لحاظ قابلیت استفاده و کاربرد عملی آن از سالیان پیش مورد استقبال سیستم های آموزشی بوده و همچنان از آن به عنوان شیوه ی افزایش دهنده ی سطح یادگیری مورد استفاده قرار می گیرد. برای آگاهی بیشتر در این رابطه از مشاوره روانشناسی راهنمایی بخواهید.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*